
نمي توانستم به راحتي قبول کنم که جهنم فقط به معناي جايي است که آتش است و انسان در آن ميسوزد يا بهشت صرفاً جايي است که باغهايي باصفا دارد. حتي قبول نداشتم که بهشت و جهنم صرفاً مربوط به آينده باشند. … بهشت و جهنم حتي از گذشته شروع شده، و پيش از آنکه انسان به اين دنيا بيايد با اوست. در اين دنيا با اوست، در عالم مياني با اوست و در آخرت هم با اوست. در اين دنيا ما يا در بهشت هستيم يا در جهنم. و شايد بتوان اينطور تعبير کرد که ما يا از واقعيتي بهشتي به اين دنيا آمده ايم يا از واقعيتي جهنمي.
تعبيرم از آتش جهنم فقط آن تصوير ظاهري نبود. يکي از معاني آتش را متابوليسم ميدانستم که داراي معناي آتش دروني است. از ديدگاه علم پزشکي، متابوليسم يکي از کليدهاي خوشبختي انسان است. اگر تعادل در اين آتش دروني به هم بخورد، اگر آتش آنابوليک يا کاتابوليک افزايش پيدا کند اين به معناي بروز انواع بيماري ها، نابساماني ها، عصبيتها و ضعفهاي جسمي و ذهني است…
و اين يکي از معاني جهنم بود. طبق اين تفسير کسي که داراي متابوليسم غيرطبيعي و آتش دروني نامتوازن بود، ميشد بگويي که او در جهنم است. لااقل در اين دنيا و در جسمش، چون او به انواع بيماريها و گرفتاريهاي جسمي، ذهني، رفتاري، انديشهاي و ارتباطي مبتلاست.
در آن تفسير، معناي ديگر آتش، آتش حسرت و پشيماني است. وقتي عاشق کسي باشي و بعد ببيني که معشوق تو با ديگري است و تو مجبوري تا آخر عمر مشاهده گر اين واقعه باشي، آيا آتشي سوزندهتر از اين وجود دارد؟ همين آتش جهنم، طبق تفسير باطني، معاني متعدد ديگري دارد که بعضي از آنها بسيار از ذهن دورند.
يا بهشت که آن را طبق تفسير باطن گرا، صرفاً جايي که باغهاست نمي دانستم بلکه بهشت معاني بسياري و لايههاي مختلفي را در معنا از خود بروز ميداد. در آنجا بهشت را ميداني معنا کردم که در آن هر آرزويي به تحقق ميرسد. بگو باش و ميشود. جايي که دعاهاي انسان في الحال مستجاب است و آنچه ميخواهد، آناً مهياست.
يا آن آيۀ تکرار شونده دربارۀ بهشت «درختهايي که در زير آن نهرها جاري است» را طور ديگري هم معنا ميکردم. اين درختها، دانههاي اسماء الهي در روح انسان است و آن آب، حيات الهي و نيروي حيّ است که اسماء را در روح انسان شکوفا ميکند. اين درختها انواع نورهاست. نورهايي که در روح پنهان است و از روح ميرويد. پس آن بهشت و جهنم ابتدا در درون انسان است و در روح انسان است. روح انسان يا در نورها زندگي مييابد و يا در نارها از زندگي محروم ميشود… و صدها مورد از چنين تفسيرهايي درباره آيات مختلف وجود دارد.
(برگرفته از متن «تفسیر باطنی قرآن» – از کتاب آمین – جلد1)