Posts Tagged With: ایلیا

عدالت قانوني و قانون عدالت – استادایلیام رام الله

عدالت قانوني و قانون عدالت

يادم نمي آيد كه هرگز قانون را شكسته باشم اما غالباً و از طرف بعضي از كساني كه اين كلمه را مثل شمشير در دست دارند، بارها به آن متهم شده ام. چيزهايي هست مربوط به سالها قبل، كه شايد ظاهراً غيرقانوني بوده باشند اما مطابق آنچه برايم معلوم و روشن بود، عين قانون و عدالت بودند يا آنكه تضاد و تناقضي با كلام خدا نداشتند با اين حال تا جاييكه به حقوق ديگران تجاوز نشود،در بارۀ آنها هم مي گويم.

سالها قبل وقتي كه دچار آن حالت مذهبي افراطي شده بودم و گروههايي از سنخ مذهبي را راه اندازي كرده بوديم، براي خودم جايگاه دادستان و قاضي به معناي واقعي آن را قائل بودم. بر اين اساس اگر با جرائم حساسي برخورد مي كرديم من خودم رأساً مسئله را حل مي كردم. البته فقط در بعضي از مسائل وارد مي شديم و آن عموماً زماني بود كه توهيني به خدا شده بود يا ظالم و زورگويي را مي ديديم كه با دور زدن قانون، به حقوق مردم تجاوز مي كند.در اين قضايا غالباً دوستان ديگر هم حضور داشتند اما آنها كار خاصي نمي كردند و تقصيري نداشتند و مسئوليت همۀ آن كارها با خودم بود. شايد آنها فقط ناظر بودند يا حضوري نمادين داشتند …

مثلاً چند بار پيش آمد كه با جرم هايي برخورد كردم كه براي آنها حد معلوم كردم و اجرا كنندۀ حد هم خودم بودم. يك بار يك روحاني را ديديم كه … معلوم شد كه او اصلاً روحاني نيست بلكه لباس روحانيت را براي سوء استفاده شخصي اش استفاده مي كرده. دو نفري كه همراهم بودند كاري نمي كردند و چون فكر مي كرديم پيامدهاي قانوني اين مسئله شديد باشد، آنها در آن ماجرا دخالتي نكردند. يك بار هم يك مأمور رسمي قانون و يك دوره گرد را مجازات كردم. براي آنها حكم صادر كردم. حكم آن مأمور در واقع مرگ بود اما به دليل رضايت نوجواني كه شديداً‌ مورد تعرض او قرار گرفته بود اين حكم را به شلاق تخفيف داديم. به دوره گرد هم همين حكم را دادم. مردم جمع شده بودند و تقاضا مي كردند كه حكم او را كاهش دهم [1]. البته كسي هم نبود كه بپرسد تو چه كاره اي. اگر هم مي پرسيد احتمالاً جواب محكمي مي گرفت. يك بار همين اتفاق افتاد. به بازار ميوه و سبزي رفته بوديم. متوجه شدم مردم دربارۀ نبود پياز و اينكه غرفه داران پياز دارند اما با قيمت بالا و بصورت غيرآشكار مي فروشند، حرف مي زنند. به واحدي كه درآنجا ناظر بود تذكر داديم. يكي از دوستاني كه همراهم بود تذكر داد اما اتفاقي نيفتاد. آنجا هم رأساً وارد عمل شديم كه شايد غيرقانوني بود. ما خودمان گوني هاي پياز را بيرون كشيديم و جلوي مغازه ها ريختيم و مردم هم هجوم مي آوردند. اتفاقاً اينجا يك نفر بعنوان مأمور تعزيرات، كارتش را به ما نشان داد و از ما خواست كه كارت به او نشان بدهيم كه همانجا خود اين شخص را بعنوان متهم گرفتيم. به اينكه اگر مأمور است چرا رسيدگي نمي كند؟ اما او هم با ما همراه شد. كنار آن بازار يك فروشگاه رفاه بود. مردم كه اين را ديده بودند فكر مي كردند كه من پسر … هستم. يك نفر آمد و گفت كه اين فروشگاه هم جنس هايي دارد كه نمي فروشد. همراه مردم وارد آنجا شديم. گفتند بايد وقت بگيريد كه با رئيس فروشگاه حرف بزنيد، متأسفانه ما هم گفتيم كه رئيس فروشگاه را بياورند و انبارهايش را هم به روي مردم باز كنند كه وقتي او اين را شنيد خودش به سراغ ما آمد و گفت قصد داشته كه همان روز اين كار را بكند اما مقصر مدير داخلي او بوده كه كوتاهي كرده. همۀ اين كارها ظاهراً غيرقانوني بود اما من مطمئن بودم كه در حال اجراي عدالت هستم. دو سه مرتبه خيابان را بستيم و تعدادي از كساني را كه گمان مي كرديم متخلف اند [ فروشندگان مواد مخدر] را مجازات كرديم. چند بار هم، در پارك هاي بزرگ اين كار را كرديم و افرادي از آن دست [فروشندگان مواد مخدر] را دستگير كرديم. يك راه براي آنها باقي مي گذاشتيم، مي بايست فروشندۀ اصلي و اوليه را معرفي كنند و در دسترس ما قرار دهند…

 

بيدادي که بر تو وارد مي‏شود در عفو آن مختار هستي، اما بيدادي که به ديگران  وارد مي‏شود ابداً نمي‏توان آن را به بخشي و تا شرف آدميت در وجود تو باقي است بايد در رفع ظلم و تلافي مظلوم با تمام توانايي خود بکوشي.

حضرت علي (ع)

www.ostad-iliya.org

کتاب آمین 1 « ایلیا یعنی خدا با من است »  را دانلود کنید

لینک‌های مرتبط:

درس های مبارزه بی خشونت,سایت هواداران استاد ایلیا میم رام الله,وبلاگ آمین1,وبلاگ آنتی کالت,وبلاگ دریچه نور,پایگاه معرفی جنبش های نوپدید دینی,وبلاگ ترویج راستی,مدافعان استاد فتاحی,درون کاوی,علم مبارزه,اسرار ماوراء,دیده بان ادیان و مذاهب,آمین3,سایت حامیان استاد ایلیا رام الله,پایگاه دیده بان ادیان و مذاهب,الگوی هستی,عصر اگاهی,پایگاه حامیان استاد فتاحی,خبرنویس آزاد,درباره ایلیام,ویکی پدیای فارسی,پیمان فتاحی,دالایی لاما,اوشو,کریشنا مورتی,سای بابا,اکنکار

معنویت ایلیا میم رام الله – پیمان فتاحی, جستجوی عبارت و تمام سایتها و وبلاگ ها و مطالب معتبر موجود در مورد عرفان ایلیا میم رامالله  و پیمان فتاحی, اندیشه های عرفان و ضد فرقه ایلیا میم رام الله – پیمان فتاحی, عقاید و اندیشه ها و طرز فکر ایلیا میم رام الله -پیمان فتاحی در مورد اندیش های انحرافی و فرقه ها و عرفان های کاذب و جعلی,روایت های مختلف ایلیا میم رام الله -پیمان فتاحی, برخوردهای امنیتی و اطلاعاتی با ایلیا میم رام الله -پیمان فتاحی, اخبار و اطلاعات و سوابق فعالیتی و زندان و دستگیری و برخورد با ضد فرقه ایلیا میم رام الله – پیمان فتاحی, تحقیق دانشجویی و همه مقالات موجود در مورد و در ارتباط ایلیا میم رام الله -پیمان فتاحی , ایلیا رام الله -پیمان فتاحی کیست, چرا به پیمان فتاحی, چرا به ایلیا میم, چرا و ایا ایلیا میم رام الله,درباره عرفان ایلیا میم رام الله – پیمان فتاحی, مکاتب معنوی عرفانی فرقه های موجود در ایران ,نظر ایلیا میم رام الله – پیمان فتاحی در مورد ادیان و مذاهب اسلام و مسیحیت و فرق انحرافی و شیطان پرستی, ضد فرقه رام اله, معنویت ایلیا میم رام اله – پیمان فتاحی, عرفان اصیل ایلیا میم رام الله – پیمان فتاحی, تعداد هواداران و طرفداران و دوستداران پیمان فتاحی -ایلیا, هدف و ضرورت از برخورد با فرقه های ضاله و عرفان های کاذب و جعلی و معنویت های ساختگی و عرفان واره ها و معنویت واره ها و نوپدید و نوظهور و ظاله, همایش ها و سمینارها و سخنرانی ها و گرده همایی های مربوط به بررسی دیدگاه های عرفان های نوظهور و فرق ضاله و گرایش های شیطانی و فراماسونری و جریان های انحرافی, عقاید و نظرات و برداشت های ایلیا میم رام الله – پیمان فتاحی  در مورد و در رابطه با فرقه های مذهبی و ادیان اسلام و مسیحیت و یهود و عرفان های کابالا و شرقی و غربی و هندی,همه سایتها و وبلاگ ها در باره پیمان فتاحی,صحبت های استادایلیا میم رام الله در مورد نحوه برخورد با فرقه های انحرافی و فرقه های ضاله و نوظهور و کاذب و پوشالی, دیدگاه استاد ایلیا میم رام اله درباره نحوه رویارویی و جمع اوری معنویت های منحرف و عرفان واره و معنویت واره و جریان های انحرافی و دروغین و منحرف, برخورد با جریان های معنوی و دگر اندیشان در  قالب جنگ نرم , جدیدترین اخبار وخبرها و اطلاعات و مقالات و مقاله اماده در مورد و درباره ایلیا میم رام الله -عرفان رام الله -پیمان فتاحی ,روش های صحیح برخورد با فرقه های انحرافی عرفان های شیطان پرستی در تهران و شهرهایی مانند کرمانشاه در گفت و گویی با ایلیا میم رام الله – پیمان فتاحی, عرفان ایلیا م رام الله,  تدابیر هوشمندانه در برخورد با جریان های عرفانی انحرافی  و کاذب, نقد و بررسی فرقه های شیطان پرستی و روش برخورد صحیح با آنها با  گفت و گویی با ضد فرقه ایلیا میم رامالله -پیمان فتاحی


[1] – شرح وقايع ذكر شده مدت كوتاهي بعد از وقوع مستند و ثبت شده است. مثالي كه در اينجا مي توان زد اين است كه يك كسي مي گويد « من كشتم پس مجرم هستم» مي پرسي چه چيزي را؟ مي گويد مهم نيست «من كشتم». هر چه مي پرسي چه چيزي را، همان جواب را مي دهد كه « من كشتم پس مجرم هستم » بعداً شاهداني از راه مي رسند و مي گويند بله او راست و درست مي گويد. كشت اما افعي سمي كه قرباني خود را نيش زده بود، كشت. او كشت اما خطر مرگ را كشت. او خراب كرد اما تله هايي كه براي زندگي گذاشته شده بود را خراب كرد. اينجاست كه هر ذهن هوشياري مشكوك مي شود كه چرا گوينده سعي و اصرار دارد چهرۀ بدي از خود بروز دهد. آنسوي پرده چه مي گذرد. ماجرايي كه استاد به اين صورت تعريف مي كند شرح كاملي دارد كه توسط افرادي كه در آن تجربه ها حضور داشته اند ثبت شده است. اين گزارش ها قبلاً دركتابهايي كه مربوط به خاطرات افراد بوده به ثبت رسيده و اكثر آنها نيز بصورت فيلم هاي مستند ضبط شده است. در اينجا خلاصه اي از بعضي از اين وقايع را از زبان شاهدان و حاضران نقل مي كنيم.

ماجراي فروشندۀ دوره گرد (از زبان يكي از حاضران) : … وقتي فروشنده دوره گرد بالا آمد با زن همسايۀ ما مشغول صحبت شد. ايشان تازه عروس بود. ساعت حدوداً 10:20 صبح بود. شوهرش در خانه حضور نداشت. دوره گرد شروع كرد با اين خانم حرف زدن و چانه زدن سرِ قيمت جنسي كه مي خواست بفروشد. از وسط صحبتها يكدفعه دوره گرد درخواستي را با اين خانم مطرح كرد… كاملاً‌ مشخص بود كه اين خانم دچار شوك شده. بعد هم از صداها مشخص بود كه پايش را كنار در گذاشته و مي خواست به زور وارد خانه شود. همين وقت بود كه ايليا دوره گرد را گرفت و به پاركينگ خانه برد. به او گفت كه مي خواهي خودم مجازاتت كنم يا تحويل پليس ات بدهم. آخرش قبول كرد كه خود ايليا مجازاتش كند. فكر مي كنم همين را هم نوشت و امضا كرد. سوادش كم بود. چند نفر از همسايه ها متوجه شده بودند و در پاركينگ جمع شدند. حكمي كه ايليا داده بود، كامل اجرا نشد چون آن زن رضايت داد. خيلي ترسيده بود و قيافه اش مثل مرده ها شده بود. مي ترسيد كه شوهرش از اين اتفاق چيزي بداند و مي خواست مسئله زودتر فيصله پيدا كند. ايليا آدرس دادسرا و پليس را هم به آن دوره گرد داد و گفت كه اگر خواست مي تواند از او شكايت كند.

ماجراي شلاق مأمور قانون (از زبان يكي از شاهدان): ما چهار نفر بوديم. با ايليا چهار نفر مي شديم. از اتوبان رد مي شديم كه ايليا به يكي از بچه ها كه رانندگي مي كرد گفت كنار بزند. وقتي پايين رفتيم ديديم كه يك مأمور با اونيفورم ويژه است و دارد يك نوجوان افغاني را كتك مي زند. ايليا او را صدا زد اما او فرار كرد. ما ايست داديم ولي باز هم فرار كرد. يكي از ما اسلحه داشت، مي خواست تيراندازي كند كه ايليا اجازه نداد و گفت بگيريدش. وقتي او را گرفتيم كلي داستان بافت. يك بار گفت مادرم مريض بوده و مي خواستم پول دارويش را تأمين كنم. يك بار گفت زنم الان مريض است و در بيمارستان است. آخر سر هم اعتراف كرد كه اصل ماجرا چه بوده… نوجوان افغاني كه همۀ سر و صورتش از كتك باد كرده بود گريه مي كرد و مي گفت همۀ پولهايم را گرفته و به من … ايليا گفت تحويل ات بدهم يا خودم مجازاتت كنم … دست آخر او را به يكي از ميدان هاي شرق تهران برديم و ضربه هاي او اجرا شد. نوجوان افغاني كه آه و نالۀ او را شنيد رضايت داد و نگذاشت حكم تا به آخر اجرا شود. هر چه كرديم از جايش بلند نشد. مي گفت فلج شده ام. يكي از دوستان اسلحه اش را درآورد و مسلح كرد و گفت اگر بلند نشود شليك مي كند. قبل از اينكه به عدد سه برسد او بلند شد و فرار كرد. شرح اين اتفاق، مدت كوتاهي بعد از وقوع آن توسط يكي ديگر از دوستاني كه در آن ماجرا حضور داشت نوشته شد. فكر مي كنم نوشته او كاملتر از اين گزارش باشد چون از‌ آن اتفاق تا امروز سالهاي زيادي مي گذرد.

Categories: Uncategorized | Tags: , , , , , , , , , , , , , , , , , , ,

انسان به چيست؟- استادایلیام رام الله

انسان به چيست؟

 زندگي فردي و اجتماعي , انسان نقاش زندگي خويش , آگاهي , سرنوشت ملتها , يك نظام اجتماعي نوين , كتاب تعاليم حق ,(الاهيسم - جلد دوم) , اثر ايليا «ميم», بينش‌هاي بنيادي , بنيادهاي بينشي,گزارش مستند ,اعمال و رفتار و گفتار انسان, انعکاس انديشه‌ها,نگرش‌ها, اصل نگاه خلاقه, نسبي گرايي , عدم مطلق گرايي,اصل هماهنگي,عدم قطعيت, امكانپذيري نامحدود,كوانتوم, مشاهده شونده, ارتباط ميدان ها, ضد ميدان‌ها , فراميدان, کثرت گرايي , تنوع گرايي ,پلوراليزم, کلام شعور,قوانين آگاهي,سطوح هفتگانه , فرمول‌ها , ضدفرمول‌ها ,فراگير , نظريه ابَرريسمانها,اصل هولوگرام, جهانهاي موازي , منشأ انديشه‌ها,فراتر از ,جنس , جنس تلقين , جنس بينش ,ادراک و آگاهي , درون , الفباي زندگي ,جهان بيني , نگاه و انديشه‌ها, دربارۀ خدا , ديدگاه شريعت , آيات و احاديثي , فرزند آدم , خدا ,سرنوشت و احتمالات, تعيين کننده , محصول تجربي, مشابه ,دعا,مستجاب , مذهبي , کاملتر , عميق‌تر , گسترده‌تر , بزرگان , انبياء , معجزه گر , ارتباط مستقيم , ابعاد زندگي , تنوع توصيفي , سرنوشت انسان

انسان به حرف نيست. به اسم و عنوان و ادعا نيست. آيا اگر فردي لباس پادشاه يا گدا يا لباس نظامي يا روحانيون را برتن كند به صرف اين لباس مي‌توان او را پادشاه، گدا، نظامي يا روحاني دانست؟ اسم‌ها و عناوين و ادعاها هم مانند همين لباس‌ها هستند. اما واقعيت تلخ آن است كه عموماً ادعاها و عناوين، معادل واقعيت شمرده مي‌شود. يعني كسي كه عنوان گدا را به خود داده، گمان مي‌كند كه گداست و ديگران هم غالباً همين گمان را دربارۀ او دارند. كسي كه مدعي عرفان و روحانيت است و در آن جايگاه ايستاده يا اسمي به اين مضمون به او داده‌اند يا خودش به خودش داده، گمان مي‌كند كه اين حرفِ شوخي، واقعيت دارد. اگر در شناسنامۀ كسي نوشته شده مسيحي يا اگر كسي مدعي است كه مسيحي است، فكر مي‌كند واقعاً مسيحي است درحالي كه واقعاً اينطور نيست. آيا اگر كسي ماسك دلقك يا ماسك جلاد روي صورتش گذاشت به اين معني است كه او دلقك يا جلاد است؟ ادعاها و گمانهاي انسان همين حالت را دارند، مثل صورتك‌هايي هستند كه واقعيت در پشت آنها نهفته است. حرف و ادعا مثل اين لباس است. مثل صورتك است؛ مهم آن است كه چه كسي دارد آن را مي‌گويد. اكثر مردم فعلي و قبلي جهان معتقد بوده‌اند كه خداپرستند يا ايمان دارند اما اين عنوان خداپرستي و ادعاي موحد بودن تا چه حد واقعيت دارد؟ اگر به معناي موضوع و به نشانه‌ها توجه كنيم شايد متوجه شويم كه بسياري از ما اساساً خداپرست نيستيم. پول پرستيم، شيطان پرستيم، شهوت پرستيم، همسر پرستيم، فرزند پرستيم و چيزپرستي‌هاي ديگر. همانطور كه دين انسان به شناسنامۀ او نيست، هويت انسان هم به ادعا و حرفهاي او نيست.

اين ديوار خيالي را در خود بشكنيد و اين گمان موهوم را حفظ نكنيد. من دزد هستم. من قاتل هستم. من قديس هستم. من راستگوترين انسانم. من پادشاهم. من پيامبر هستم. من منتخب خدا هستم. من مسيح هستم. من رهبر جهان هستم. من ديوانه هستم. دروغگو هستم. شياد و كلاهبردار هستم. من دزد هستم. من پليس هستم. من خيلي كارها را نمي‌توانم. من هر كاري را مي‌توانم. من آدم خوبي هستم.

همۀ اينها حرف است. همه اش ادعاست. صورتك است. لباس است. برچسب است. ما آن چيزي نيستيم كه گمان مي‌كنيم هستيم. ما همان چيزي هستيم كه دانايي اش را داريم.[1]  نشانه هايش را داريم. توانش را داريم. اعمال و محصولات ما مؤيد آن است.[2] اگر روي دستگاهي نوشته بودند ضبط صوت يا اگر كسي گفت كه فلان دستگاه ضبط صوت است اين الزاماً به آن معنا نيست كه آن ضبط صوت باشد. شايد ماشين رختشويي باشد. شايد ضبط باشد اما از كار افتاده باشد و شايد هر چيز ديگري باشد غير از ضبط صوت. اما اگر آن وسيله صدا ضبط كرد، اگر امكاني را كه از ضبط صوت انتظار مي‌رود، داشت، آن وقت مي‌توان به آن گفت ضبط صوت. ما داراي هزاران هويت دروغين و ساختگي و اندكي هويت راستين هستيم. اين هويت راستين غالباً در زير هويتهاي دروغين گم شده است. هر كسي در اصل خودش است اما چون زندگي اكثر ما از نوع اصلي­اش نيست پس خودمان نيستيم بلكه غوطه­ور در نقش‌ها و نقاشي‌ها هستيم. انسان هميشه تمايل به راحتي دارد و پيوسته سعي مي‌كند كه خيال خود را راحت كند. پس دوست دارد با هر  توجيه استدلالي يا احساسي كه شده، خود را در قالبي مورد قبول بپذيرد. اگر تقدس گراست دوست دارد خود را فردي با ايمان، مقدس، بي گناه يا كم گناه و مانند اينها بداند. اگر ملي گراست مي‌خواهد خود را سرباز وطن، فدايي وطن و تاحدي يك قهرمان بداند. بقيه هم به همين شكل. اما اينها همه ساخته‌هاي ذهني است. آتش تا آتش نزند، آتش نيست. نشانۀ آتش آنست كه بسوزاند، حرارت دهد و گرم كند. فريب اسم‌ها و ادعاها و عناوين را نخوريد. اين را از خودتان شروع كنيد و بعد به ديگران توصيه كنيد. ما توهمي نيستيم كه دربارۀ خود بافته­ايم يا برايمان بافته­اند.

سنگ محك انسان، دانايي و نوع شعور اوست. توانايي و نوع نيروي اوست. عمل و رفتار اوست. زمان حال اوست. حالا او كيست و دارد چكار مي‌كند؟ از كبكي كه سر خود را زير برف مي‌كند و طعمۀ شكارچي مي‌شود نياموزيم. عمري سر خود را زير برف مي‌كنيم، و اگر از اين سر به زير برف، زمان زيادي بگذرد، برف يخ مي‌زند و منجمد مي‌شود و ديگر سر از زير آن بيرون نمي‌آيد بلكه انسان در همان حالت قبر مي‌شود.

يك عمر به خود گفته‌اي من آدم خوبي هستم، من آدم با خدايي هستم، من آدم چنين يا چناني هستم. تا دير نشده، تا برف يخ نزده سرت را بيرون بياور. اطرافت را نگاه كن. نشانه‌ها را ببين و خودت را محك بزن. ببين كيستي. اگر ديدي چيز بدي هستي، شجاع باش. از قبول واقعيت نترس. اگر ديدي كه انسان نيستي، اعتراف كن كه نيستي. اين اولين قدم انسان بودن است. اقتدار حرفها و عناوين دروغ را بشكن.

اكثر پادشاهان تاريخ خود را بهترين انسان­ها مي‌دانستند. بسياري از مردمان زمانه هم آنان را به اين نام و عنوان قبول داشتند. اما آيا اين واقعيت داشت؟ در زمان هيتلر و چنگيز اكثر اطرافيان آنها و مردم تحت سيطره، آنها را مي‌ستودند و ستايش مي‌كردند و به آنها القاب و عناوين پر زرق­و­برق مي‌دادند. اما آيا اين ربطي به واقعيت داشت؟ آيا اگر گرگي را بياورند و روي پيشاني­اش بزنند گوسفند يا لباس ميش را بر تن او كنند يا عده‌اي توافق كنند كه به او بگويند گوسفند، گرگ گوسفند مي‌شود؟ يك طبيب بايد علم طبابت را داشته باشد و بتواند بيماران را درمان كند. اين علم و عمل و توانايي بايد باشد تا بتوان به كسي گفت كه چنان است. آيا با كارت شناسايي يا لقب طبيب، كسي طبيب مي‌شود؟

اما زندگي اكثر انسانها عكس اين قاعده است و شجاع ترين‌ها كساني‌اند كه اين رسم دروغ را تعطيل مي‌كنند. فريب حقه‌هاي سيستم عصبي هورموني را نخوريد. مغز تمايل به راحتي دارد و به هويتي كه خود را در آن راحت بيابد… هر كسي گفت كه من سالم هستم به اين معنا نيست كه بيمار نيست. كسي سالم است كه نشانه‌هاي بيماري را نداشته باشد و بلكه داراي نشانه‌هاي سلامت باشد. اكثر انسان­ها بيمارند و خوشا به حال كساني كه بيماري خود را مي‌شناسند زيرا درمان مي‌شوند. باورهاي بافته شده را از هم بگسليد. عناوين دروغين را كه به خود بسته‌ايد يا به شما بسته‌اند بشكنيد. نترسيد. اگر واقعيت داشته باشند از جنس نشكن هستند و اگر مي‌شكنند خوشحال باشيد زيرا جاي اين دروغ را واقعيت خواهد گرفت. داشتن دو پا و دو دست و دو از چيزهاي ديگر به معني انسان نيست. اين به معناي جسم انسان است. جستجو را ادامه دهيد. كسي كه مسئله را متوجه مي‌شود، نيمي از جواب را پيدا كرده و كسي كه هنوز متوجه مسئله نيست، دو بار بايد جواب را پيدا كند. اسم حقيقي خود را پيدا كن. راه آن اين است كه دل به آسمان بزن و خودت باش. حقوق ديگران را رعايت كن اما خودت باش. كسي را قرباني خودت نكن اما قرباني ديگران هم نشو و اين يك دكترين حيات بخش است. دكتريني است كه بزرگان آن را در قوانين زندگي خود داشتند و مدام به آن عمل مي‌كردند. پيلۀ‌ كاذب پيرامون خود را پاره مي‌كردند. بعد چه مي‌شد؟ آيا آنها به آزادي مي‌رسيدند؟ نه. ولي قدمي بلند به سوي آزادي و نجات زندگي خود بر مي‌داشتند. بعد از اين پيلۀ‌ موهوم آنها با پيلۀ واقعي خود، با قابليت­ها و ضعف­هاي واقعي خود و با خود مواجه مي‌شدند.

با دلخوش كنك‌ها دل را خوش نكن. بگذار حقيقتاً و براي هميشه خوشحال شوي حتي اگر بايد ابتدا رنجي را متحمل شوي. انسان به حرف نيست. به اسم و ادعا و عنوان نيست. به دانايي اوست و به توانايي اوست. به عمل و نتايج اوست همانطور كه درخت به ميوۀ آنست.

 

برگرفته از کتاب تعاليم حق(الاهيسم – جلد دوم)ـ اثر ايليا «ميم»

  منبع : سایت رسمی هوادارن استاد ایلیا میم رام الله

کتاب آمین 1 « ایلیا یعنی خدا با من است »  را دانلود کنید

www.ostad-iliya.org

لینک‌های مرتبط:

درس های مبارزه بی خشونت,سایت هواداران استاد ایلیا میم رام الله,وبلاگ آمین1,وبلاگ آنتی کالت,وبلاگ دریچه نور,پایگاه معرفی جنبش های نوپدید دینی,وبلاگ ترویج راستی,مدافعان استاد فتاحی,درون کاوی,علم مبارزه,اسرار ماوراء,دیده بان ادیان و مذاهب,آمین3,سایت حامیان استاد ایلیا رام الله,پایگاه دیده بان ادیان و مذاهب,الگوی هستی,عصر اگاهی,پایگاه حامیان استاد فتاحی,خبرنویس آزاد,درباره ایلیام,ویکی پدیای فارسی,پیمان فتاحی,دالایی لاما,اوشو,کریشنا مورتی,سای بابا,اکنکار

دیوانه, شاعر, امتهای, خانواده, تغییر, حقانیت, القاب, دانایی, صورتک, موید, شعور, استاد شیمی, روش, توانایی, نگاهش, معجزه, زمین, وضوح,  پیامبر, هفت نور, راستین, خاص, کلام الله, تشخیص, ال ياسين , خرافات و انحرافات , تجويز آيات قرآن , رسيدن فوري به آرزو ها , حل مسائل زندگي , انرژي درماني , حل مسائل بشري , جادو , كاشف اسرار قرآن , ساده لوح , ادعا ها , مدعي ارتباط با امام زمان , N.L.P , دلالان روانشناسي , فريب علاقمندان , فالگيران , رمالان , جن گيران , نيرو درماني,ال ياسين , شعور, كلام , زبان , اهميت كلام , انديشه , كلمه , ماندگار , انسان , آخرين معجزۀ ,  كاملترين معجزۀ , فضیلت انسان , انعكاس انديشه ها , انعكاس بينش انسان , تجلي شعور , وجه شاخص , فيزيك مدرن , عصر جديد , عصر نوين,مبارزه با فرقه , جمعيت ال ياسين , ضد فرقه , ضد فرقه گرايي , تشكل هاي مردمي , NGO , ال ياسين , الاهيون , اتهام فرقه , مذهب , مذهب شيعه , تفكرات ما , تنوع خواهي انديشه اي , اعضاء ال ياسين , دين , مذهب , ال ياسين , شيعه , تحقيق و تفكر , جريانات فكري , مرگ فرق , انديشه هاي گوناگون , نفي فرقه , محكوم كردن فرقه , تنوع انديشه ها , گوناگوني افكار, احياء فرهنگ تفكر و آموزش , روش هاي تفكر , سؤال سازي , برگزاري كارگاههاي تفكري , مناظره , انديشه ورزي , خداپرستان ,روح , جهنم , بهشت , مرگي , بيماري , گنجها , ثروتهاي , محبوس , خواب و غذا و نفس كشيدن , نجات , روح , سرگردان , حيات , حقيقي , رهاننده , طبيب روح ات , طبيب الهي , آرامش روح , دردها , رنجها , ناراحتيهايش , شفا , آمين,آموزگار,بزرگ,تفكرعلم,تفكر,فرمول,ژنتيكي,دانايي,هوشمندي,انسان, روش‏هاي تفكر, تكنولژي, كيفيت, كيهان, روش‏هاي دانايي ,مقوله, اطلاعات حل مسائل, روش‏هاي سي و شش گانه تفكر, تعليمات ذهني, تعالي ذهني, آگاهي انسان, اتم, مولكول, سلول,   ساختار كهكشان, سياهچاله‏ها, موجودات, طبيعت,روش‏هاي الگوسازي,تصميم‏بيني,تصميم‏سازی,تصمیم‏داري,تصمیمم‏يابي, تصمیم‏شكني,تصميم‏زايي, حجم متراكم, آفرينندگي, پاسخ‏هاي بديع, استثنايي, متفكري خلاق, تفسير, صداها, دكترين هماهنگي, قرن حاضر, نظام سياسي, ديني, اجتماعي, اقتصادي, فرهنگي, ديناميك,جلسات تفكر,  فروردین, ایلیامیم, منتسب, حزب الله, ویرایشی, تخصصی, پیاده سازی, گویندگان, انعکاس, تعمیم, نشریه حرکت دهندگان, مذاکره, امریکا, ترغیب, ظلم, توطئه, ملت, سیاستمدار, بت, محکوم, ظاهر, شایعه, جعل, رسانه, اینترنت, مخفیانه, فرصت, شهرت, معرکه گیران, علاقه, ضد و نقیض, شایعه, تحریف, تفکر و تحقیق, فوق بشری, مخصوص ژنتیکی, صهیونیستی, اشیاء نورانی, معابد, بیگانگان,  اکثریت, کفایت, نشانه, دلالت, بحث, ناهنجار, گرگ, ببر, رایگان, قانع, اموزش, تحقیق, افسون, سحر, خاص, مهندس نمکیان, دکتر کی نژاد, علمی, ژنتیک, سرمایه, خدمتکار, متفاوت, بهانه اشپز, رها,ناشناخته

[1]اي برادر تو همين انديشه اي                             مابقي تو استخوان و ريشه اي

    گر بود انديشه ات گل گلشني                          ور بود خاري تو هيمه گلخني ( مولوي )

[2]«ليس للانسان الا ما سعي»

Categories: Uncategorized | Tags: , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , ,

تحلیلی ساده در بارۀ هک شدن های اخیر پایگاه های اینترنتی جمعیت الاهیون – شاگردان استاد پیمان فتاحی

تحلیلی ساده در بارۀ هک شدن های اخیر پایگاه های اینترنتی ـ مجازی جمعیت الاهیون  -ال یاسین

 تحلیلی ساده در بارۀ هک شدن های اخیر پایگاه های اینترنتی ـ مجازی, فعالان شاخص جامعۀ مدنی ,دروغ امنیتی ,شکنجه های مرگباری , حمله ای تبلیغاتی و روانی ,نمایشگاههای مختلف برای او و اساتید دیگر ,(دالایی لاما، کریشنا مورتی، اشو و …) , آزار و اذیت جسمانی و ضرب و شتم , سپاه سایبری و وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی , فیس ها و وبلاگ ها و سایتهای , دور کردن از تعالیم و استاد,سربازان گمنام امام زمان!!! , فیلمی بسیار افشاگرانه ,مدیر مسئول نشریۀ تفکری حرکت دهندگان) ,الاهیون ,گروه ضد انقلاب و اپوزیسیون , شاگردان استاد ایلیا,نسرین ستوده , وکیل همسر ایلیا , نهادهای مختلف امنیتی ,احضار شده است, حمایت پیروان استاد ایلیا ,نهال باقری,دبیر انجمن متفکران و محققان آزاد, سخنگویان جمعیت الاهیون (ال یاسین) در آمریکا

من دقیقاً نمی دانم که این اشخاص که این هک ها را انجام می دهند چه کسانی هستند. یک چیزهایی برای من و بعضی از دوستان اهل تحلیل محرز شده و دلایل خیلی محکمی هم برای آن داریم اما هنوز نمی توانم با قطعیت 100% بگویم اینها چه کسانی هستند. ولی اینها هر کس که باشند نشانه ها و شواهدی هست که پیام های آشنایی دارند:

یک) این کار عیناً و دقیقاً در بارۀ بسیاری از فعالان شاخص جامعۀ مدنی انجام شده. چند دهمین بار است که این پروژه با همان مشخصات سابق، در بارۀ استاد ایلیا تکرار می شود.

دو)اگر این دروغ امنیتی اندکی واقعیت داشت چرا ایلیا 400 روز در چهار نوبت به انفرادی می رود و چنان شکنجه های مرگباری در بارۀ او اعمال شد که بارها با مرگ مواجه می شود. چرا روزی نیست که حمله ای تبلیغاتی و روانی از طرف مجامع مختلف روحانیت در بارۀ او صورت نگیرد. نمایشگاههای مختلف برای او و اساتید دیگر (دالایی لاما، کریشنا مورتی، اشو و …) برگزار می شود. زشت ترین توهین ها در رسانه های روحانیت طالبانی در بارۀ او تکرار می شود، هر چند روز می بینیم که او با کسانی از پیروان و خانوادۀ او به نهادهای امنیتی احضار می شوند، مورد فحاشی پیوستۀ روحانیت است، حتی در بیرون از زندان نیز مورد آزار و اذیت جسمانی و ضرب و شتم قرار می گیرد…

سه) مشخصات نوع هک که در این مورد انجام شده دقیقاً مشابه همۀ مواردی است که سپاه سایبری و وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران انجام می دهند.

چهار)در فیلم ها و متن های بازجویی (پیاده سازی بازجویی ها) حداقل چهار نفر از زندانیان الاهیون را می بینیم که می گویند طی دهها سوال مطرح شده با آنان یکی از مطالب این بوده که بازجویان درخواست کرده اند که با کمک همین زندانیان (که قسمتی از اطلاعات شخصی دوستان خود را دارند) وارد فیس ها و وبلاگ ها و سایتهای آنها بشوند (بعنوان یک دوست یا یک مخالف یا یک خیرخواه یا حتی یک عضو اپوزیسیون) و طی طرح چند مرحله ای برادران بازجو!! اقدام به ایجاد تردیدهای بدبینانه و سوالات انحرافی (نزدیک سازی به نظام و دور کردن از تعالیم و استاد) بنمایند. یک نفر از این افراد که بعداً هم با سربازان گمنام امام زمان!!! همکاری مستقیم می کند بعد از آزادی در سه نوبت فیلمی بسیار افشاگرانه را برای رهبر جمهوری اسلامی ضبط می کند که مشابه همان فیلم معروف مهندس اصغری نیا (مدیر مسئول نشریۀ تفکری حرکت دهندگان) است.

پنج) در خاطرات زندانیان سالهای اخیر الاهیون با موارد متعددی از دعوت به چنین پروژه هایی مواجه می شویم. (از طرف سربازان گمنام! امام زمان!!!)

شش)اگر این گروه هک کننده، یک گروه ضد انقلاب و اپوزیسیون می بود چرا هیچ پایگاه مکانی یا حتی آدرس در دسترسِ اینترنتی ندارد و از نظر ویژگی آدرس هم عیناً همان مشخصۀ وزارت اطلاعات تکرار می شود؟ این همه گروه مخالف که حتی بعضی از آنها در فهرست تروریست ها هستند و بسیاری از رهبران حکومت اسلامی را قبلاً ترور کرده اند اما در کشورهای مختلف دفتر دارند و همگی دارای یک آدرس مرکزی هستند. حتی گروه جندالله هم سخنگوی رسمی داشت. این سربازان گمنام از چه چیزی می ترسند که هیچ آدرسی ندارند.

هفت)این چه کسی است که اینقدر انگیزه دارد، هزینه و زمان دارد، اینقدر حوصله و نیرو دارد که در حجمی وسیع اقدام به این کار و فعالیتهای تکمیلی آن مانند sms زدن های مکرر به شاگردان استاد ایلیا در ایران می کند و تلفن های تهدید آمیز یا اختلاف افکن آنها بدون شماره افتادن روی صفحه است (no number)

هشت)فراموش نکنیم که خانم نسرین ستوده قبلاً وکیل همسر ایلیا بوده است. همسر ایشان دو بار توسط اطلاعات دستگیر و بعد از مدت کوتاهی آزاد می شود. وی دهها بار به نهادهای مختلف امنیتی احضار شده است. بنابراین حمایت پیروان استاد ایلیا از فرزندان نسرین ستوده ساده ترین عمل اخلاقی است.

نهال باقری

دبیر انجمن متفکران و محققان آزاد

از سخنگویان جمعیت الاهیون (ال یاسین) در آمریکا

منبع:

www.facebook.com/Nahal.Bagheri.Researcher

کتاب آمین 1 « ایلیا یعنی خدا با من است »  را دانلود کنید

لینک‌های مرتبط:

درس های مبارزه بی خشونت,سایت هواداران استاد ایلیا میم رام الله,وبلاگ آمین1,وبلاگ آنتی کالت,وبلاگ دریچه نور,پایگاه معرفی جنبش های نوپدید دینی,وبلاگ ترویج راستی,مدافعان استاد فتاحی,درون کاوی,علم مبارزه,اسرار ماوراء,دیده بان ادیان و مذاهب,آمین3,سایت حامیان استاد ایلیا رام الله,پایگاه دیده بان ادیان و مذاهب,الگوی هستی,عصر اگاهی,پایگاه حامیان استاد فتاحی,خبرنویس آزاد,درباره ایلیام,ویکی پدیای فارسی,پیمان فتاحی,دالایی لاما,اوشو,کریشنا مورتی,سای بابا,اکنکار

, آموزش‏هاي غيرآشکار و غيرعمومي ,دوره نجومي ,کتاب تعاليم حق ,تعليمات استاد ,آموزش هاي ايليا «ميم,سطح عمومي (خورشيدي) و سطح باطني , بيانگذار الاهيسم ماهاآواتار ,اسم استاد روح الله ,تکنولوژي متافيزيکي ,محوري‏ترين آموزش‏هاي ايليا,روش‏هاي سي و شش گانه تفکري ,تفکر خلاق,تفکر مفهوم‏ياب,دورانديش, تصميم‏سازي و تصميم‏بيني,تجربه عشق الهي, احياء روح,انقلاب دروني,نور زنده,هدايت الهي و زندگي متعالي ,ازدواج هماهنگ,کلام خلاق,سواد ظاهري ,جريان زندگي,مسيح و مسح شدگان ,پيروان و شاگردان ايليا,توانايي‌هاي فوق العاده‌اي ,الهي تسليم و خدمتگزارم,الهي ‌اي که با مني تسليم و خدمتگزارم ,روح مسيح, شيطان, ساحر و جادوگر, روح خدا, ساي باباي سوم, بنيادگراي مدرن, پسر خدا, معلم جهاني, مروج خرافات و تحجرگرايي, پسرخوانده آمريکا, گاندي ثاني, مفسد في الارض, کافر و ضد خدا, معجزه گر, مدعي قرآن, شياد, پسر شيطان, ليدر فرهنگي غرب درخاورميانه, مدعي الوهيت و حلاج جديد.,فرقه امنیتی,ظهور,جنبش‌هاي معنوي ,آمريكا,سازمان اطلاعات مركزي آمريكا,هندوئيسم, بوديسم,فرهنگ چيني ,ورزشهاي رزمي‌,حقوق بشر ,بالقوه,تروريستي,پديده‌هاي نوظهور معنوي ,فرقه,رسانه‌هاي آمريكا ,پديدۀ خطرناك اجتماعي ,جريانهاي مذهبي ,اقتضائات امنيتي آمريكا,راهنمايي‌هاي سيا,پديده‌هاي نوظهور ديني ,ازاساتيد دانشگاه ,جريانهاي فكري ,حكومت‌هاي مذهبي ,جنبش وفرقۀ جديد ,مارگارت تالر سينگر ,شستشوي مغزي,تحقيقات قاضي فدرال ,نظريۀ,كشورهاي مذهبي ,كشورهاي اسلامي‌,برنامه اي مدون و تئوري ,اعضای جمعیت ال یاسین,شاگردان ایلیا”میم”,ازدواج هماهنگ و درس هاي استاد,آموزه­های ویژه و منحصر ,استاد ایلیا «میم», به ازدواج ,انتخاب همسر ,آموزه های الهی,کهن یا جدید ,نظریات طرفدار ازدواج ,رهبانیت,ازدواج موقت ,فرمول برای سن, خانواده,فرهنگ, شغل, تحصیلات,ازدواج و همسری ,نظریه استاد ایلیا «میم», دکترین هماهنگی ,جهان بینی,«پاسخی هماهنگ» ,روح و کمال آدمی,ازدواج موفق و ناموفق,ازدواج, هنگام ازدواج, بعد از ازدواج, روابط قبل از ازدواج, زمان و شرایط ازدواج, شناسایی,رؤيا و رويارويي ديدگاه‏ها,موضوعات باطني ,اغلب بزرگان ,رشته‏هاي ظاهري و باطني ,فرويد, يونگ, آدلر, كورير, هارت,واقعيت‏هاي باطني ,پيامبران رؤيابين ,غيب الهي ,مكتب اسرارگرا ,تولتك, اكنكار و روح‏زايي,اكنكار,هنر رؤيابيني ,شمنيزم (تولتك) ,مكتب‏هاي باطن‏گرا ,شهود ها, واقعيت ها, برداشت ها ,جاودانگي روح,روش‌هاي درماني باطن‌گرا,وجود و بقا روح,عقلي, نقلي, فلسفي ,جنازة هابيل ,تشييع جنازه ,هندوئيسم,مصر, چين, ايران ,زيورآلات و جواهرات,اعترافات شهودي ,لاشة بي‌جان,رحم مادر ,زمين مادر,خداوند متعال ,قرآن,شباب حسامي,نظر و راهبرد ايليا «ميم» ,پزشکی,انرژی درمانی,طب سوزنی,ماساژ,طبیعت,پزشکی جسمانی,علوم باطنی,روش های درمانی,مکتب,شفا,بیماری, بشر, جهان,خوردنی,غذا,درمان گران,معنی گرا,بیماری,متخصصان,بینش ها,روحیات,انسان,شیوه,محصول,اندیشه ها,اعتقادات,مخرب,ناراحتی های پوستی,لخته شدن خون,سردرد,خستگی,فشار خون,حافظه,عمر,حضرت,آدم,رژيم,غذايي,خداوند,طبيعي,معقول,عادات,غذايي,غلات,سبزيجات
Categories: Uncategorized | Tags: , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , ,

هفت فرض- حقیقت یگانه- منصورون؛ فرزندان استاد الیاس رام الله

حقيقت يگانه و فرض هاي هفتگانه

 

بعد از شايعات و دروغ سازي ها و جعلياتي كه ادارۀ اديان بطور مستقيم و ازطريق واسطه ها و نفوذي هاي خود در بارۀ استاد منتشر كرد تصميم گرفتم اين شايعات را در كنار واقعيات و تجربيات چند ساله ام تجزيه و تحليل كنم تا بدانم استاد كيست و ارتباط من با او چيست ؟‌

از فرض اول شروع مي كنم كه با همۀ زندگي ام مي توانم از آن دفاع كنم . يعني ازچيزي كه حقيقتش مي دانم تا آنچه با هزار دليل مي دانم دروغ و جعل واقعيت است.

 

  فرض اول :‌ او يك روح بزرگ است . يك پادشاه است . البته منظور من از پادشاه يك شاه به معناي مرسوم آن نيست .يعني فردي كه در اين دنيا كاخ دارد ، تاج دارد و غيره . بلكه منظورم از پادشاه آسماني ، يك روح بزرگ است . روحي از خداوند همانطور كه خداوند وعده داده است هر كس را كه بخواهد از روح خود برخوردار مي كند و اين وعده در همۀ‌ كتب مقدس وجود دارد . من استاد را فردي بسيار خارق العاده و استثنايي مي دانم كه با وجود آنكه خودش در اين باره ادعايي ندارد و مدام مي گويد «‌ من بنده و خدمتگزار خدا هستم و انساني مثل بقيه هستم » اما هزاران تجربه ، نشانه ، اتفاق ، رويا و دريافت كه در اين سالها توسط اين همه انسان گزارش شده است با قدرت تمام و با استحكام كامل ثابت مي كند كه او يك روح بزرگ است . آيا اگر همۀ‌ جن و انس جمع شوند مي توانند اين همه نشانه ها ،روياها و اتفاقات را تا اين حد دقيق و به هم وابسته بوجود بياورند.

من دهها گزارش منتشر نشده در باره استاد خوانده ام و از شاهدان شنيده ام ، چون كار من همين است .  بارها گزارشات مستند را ارزيابي كرده ام و هر گونه شك و ترديدي را رديابي كرده ام و بعنوان يك وظيفۀ كاري ، به دنبال حقيقت موضوع بوده ام . اگر همۀ چيزهايي كه من ديده ام و شنيده ام ، شايد اگر خيلي ها مي دانستند مي گفتند كه استاد خداست اما خود ايشان بارها و بارها اين گونه تصورات را در من و دوستان ديگر خرد كرده اند . من او را يك پادشاه آسماني مي دانم . فردي كه از قدرت و شعور خدايي و از نيروهاي آسماني برخوردار است . كسي كه امروز هم واجد همين توانايي هاست و البته تا امروز خودش چنين موضوعي را اعلام نكرده است بلكه بارها گفته است اگر قرار باشد من بت شوم خودم را هر طور كه شده مي شكنم و محكوم مي كنم .

همۀ ما، كساني كه استاد  را مي شناسيم مي توانيم دهها دليل و نشانه را ذكر كنيم كه اثبات مي كند اومانند معدني از جواهرات است و آخرين نشانۀ ما اين است كه او كماكان زنده است و واجد همۀ آن شعورها و توانايي ها . و اين گوي و اين ميدان ، اگر كسي شبيه به اوست يا شبيه او مي تواند يا مي داند ، به ميدان بيايد تا ما او را روح بزرگ بناميم . اما مطمئناً اگر در همۀ اين سالها چنين كسي بود بايد نشاني از او پديدار مي شد ، كه نشد . آنچه براي من و بسياري از شاگردان استاد مسلم است اين است كه او بزرگترين معلم عصر ما در علوم باطني است و ما براي جزء به جزء اين حرفها خروارها دليل و نشانه و سند و تجربه داريم . بر خلاف بعضي از دوستان افراطي كه استاد را خداوند مجسم مي دانند من چنين اعتقادي ندارم بلكه او را انساني بزرگ و يكي از استثنائات مي دانم . انساني كه مثل همۀ ما محدوديت ها و ويژگي هاي انساني را دارد اما در موارد بسياري نشان داده است كه مي تواند فراتر از اين محدوديت ها حركت كند و آنها را در هم بشكند .من بر خلاف اين دوستان استاد را خدا نمي دانم چون بارها و بارها جنبه هاي انساني او را ديده و تجربه كرده ام . از طرفي خود استاد صريحاً و مؤكداً چنين چيزهايي را در بارۀ خود رد كرده اند و تأكيد ايشان در همۀ‌ اين سالها اين بوده كه من تسليم و خدمتگزار خداوند هستم . من استاد را حلول خداوند در جسم انساني نمي دانم . اين را خود ايشان هم رد كرده اند اما با صدها نشانه و تجربه مطلقاً مطمئنم و بلكه آنرا زندگي و تجربه كرده ام كه او حامل روح خدا و برخوردار از روح خداست .

 

فرض دوم: اين است كه استاد حلول خداوند در جسم انساني و تجسم كامل خداست .بعضي از دوستداران استاد چنين عقيده اي در بارۀ او دارند اما همانطور كه در بيان فرض اول گفتم ، اين موضوع بارها و بارها از جانب خود استاد رد شده است . از طرفي براي ما مسلم است كه استاد هم يك انسان است با همان محدوديت ها ،ويژگي ها و مسائل زندگي انساني  مي خورد ، مي خوابد ، مي خندد ، گريه مي كند، دعا مي كند ، گناه كرده است . تجربه هاي قبلي معمولي و عادي داشته است . با احترامي كه براي اين دوستان قائل هستم اما يافتۀ آنها را درست نمي دانم زيرا برحسب نشانه ها و تجربه ها نيست . ما كارهاي بزرگي از استاد ديده ايم كه مطمئن هستيم جهان امروز ظرفيت شنيدن بسياري از آنها را ندارد . طوري كه اگر تحت فشار قرار بگيريم مي دانيم بايد تقيّه كنيم و حتي بنابر نظر استاد انكار كنيم اما همان شعور خارق العاده و قدرت عظيمي كه در دعا و كلام ايشان است نمي تواند دليلي باشد بر قدوسيت و الوهيت ايشان . ضمن اينكه خود استاد بارها گفته اند كه من قديس نيستم و آواتار نيستم. ايشان خودش گفته است كه بارها گناه كرده است  . مذهب را چندان رعايت نكرده و هكذا . چطور چنين فردي مي تواند قدوس باشد . د ر زماني كه اصلاً بحثي از انكار در ميان نبوده و اين موضوع براي آينده مطرح شده است ، خود استاد چنين فرضياتي را صريحاً رد كرده اند . آيا همين دليل كفايت نمي كند كه اين فرض درست نيست . اگرعاقلانه و منطقي به موضوع نگاه كنيم با وجود همۀ بزرگي استاد ، مي توانيم دهها دليل در رد اين فرض مطرح كنيم كه استاد حلول خدا در جسم انسان است . اگر اينطور است چرا سن استاد تغيير مي كند ،چرا غذا مي خورد ، چرا وزن او پايين و بالا مي رود ، چرا همسر و فرزند دارد ، چرا گريه مي كند و مي خندد ،چرا بارها توبه و استغفار كرده ، چرا دعا مي كند ، چرا سجده و تعظيم مي كند، و دهها چراي ديگر . اساساً بنياد تعليمات استاد لااله الاالله است و آن تسليم به  خداست . بنابراين خودِ اين فرض در برابر همۀ‌ تعليمات استاد قرار دارد و متناقض با همۀ تعليمات اوست . اين همان اعتقاد خطرناكي است كه استاد بارها گفت كه اگر اين انديشه شكل بگيرد به هرروشي دست خواهد زد تا خود را محكوم كند . من نمي توانم بپذيرم كه استاد واجد كن فيكون است و هر چه بگويد فوراً اتفاق مي افتد .بلكه معتقدم كه دعاهاي استاد مستجاب مي شود و صدها بار چنين چيزي را ديده ام . معتقدم پيش بيني او از آينده بسياربسياردقيق است و همين باعث آن گمان مي شود كه كلام او كن فيكون است  يعني چيزي كه مخصوص خداست . اين حرف برخلاف قرآن است . يعني چيزي كه استاد در همۀ اين سالها تأكيد كردند هر چه با آن موافق نبود بدانيد انحراف است . در قرآن و كتابهاي ديگر ما به تكرار با اين آيات برخورد مي كنيم كه خداوند روح خود را به « هر كس»‌ كه بخواهد مي دهد( دقت كنيد به هر كس كه بخواهد نه هر كس كه ما فكر مي كنيم مي دهد) .خداوند نور خود را به هر كس كه بخواهد مي دهد . خداوند هر كس (هر كس) را كه بخواهد از رحمت خود برخوردار  مي كند . خداوند به هر كس كه بخواهد فيض خود را مي بخشد .نمونه هاي متعددي را مي توان در سطوح مختلف در همين زمان يا در طول تاريخ برشمرد كه داراي چنين امكاني بوده اند اما در قرآن يا كتب مقدس ديگر ما كسي را نداريم كه تجسم كامل خدا يا آواتار باشد . از طرفي ما در قرآن مقولۀ‌ پيامبر يا امام هم داريم اما همين مفهوم را هم استاد در بارۀ‌ خود بارها به صراحت رد كرده است . 

 

فرض سوم : اين است كه استاد يك متفكر بزرگ و يك معلم بزرگ تفكر است .ما بارها توان خارق العاده و حيرت آور تفكر استاد را ديده ايم و مي دانيم او روش هاي بديعي را درحوزۀ دانش تفكر ابداع كرده است . انواع روش هاي تفكر توسط خود استاد طراحي و عرضه شده است . در پاسخگويي به سوالات جوابهاي بسيار هوشمندانه و خردمندانۀ او را شنيده ايم . گاهي ورود او را كه بيشتر مانند ناخنك زدن بوده به بعضي از مناظره ها ديده ايم . اكثر ما ديده ايم كه او چطور از زاويه هاي مختلف و بديع به موضوعات نگاه مي كند و از بالا مسائل را مي بيند .تأكيد چند سالۀ‌ او مبني بر يادگيري تفكر و سوال سازي را در خاطر داريم اما اين دلايل ، به نظر من باعث نمي شود كه استاد را در اين وجه از شخصيت اش محدود و متوقف كنيم . اينكه استاد فقط يك متفكر بزرگ است قسمتي از واقعيت است اما هزاران نشانه و تجربه ديگر كه ارتباط با يك متفكر ندارد را چطور بايد توجيه كنيم . وقتي به آثار مكتوب استاد نگاه مي كنيم يا وقتي او را در كنار بزرگترين متفكران جهان و تاريخ – افرادي نظير افلاطون ، ارسطو و داوينچي – قرار مي دهيم و زندگي آنها و تفكرات و محصولات آن را با هم مقايسه مي كنيم مي بينيم كه او يكي از بزرگترين متفكران محسوب مي شود اما هزاران رويايي كه افراد در بارۀ استاد ديده اند، صدها گزارش كه در بارۀ‌ توان خارق العادۀ‌ او هست و تجاربي كه اكثر ما از آن خبر داريم و بعضي از ما خود ازشاهدان و تجربه كنندگان بوده ايم ، را بايد چكار كنيم . اگر استاد يك متفكر بزرگ است پس چگونه در حوزۀ معنويت تا اين حد اثر گذار است ؟ اگر استاد صرفاً يك متفكر بزرگ است، توانايي بي نظير و احاطۀ‌ فوق العاده او در علوم باطني را چه بايد ناميد ؟‌

 

فرض چهارم :يك انسان بسيار عادي مثل همه كه هيچ فرقي هم با بقيه ندارد.

اين فرض خيلي جاي بررسي ندارد چون در همۀ اين سالها ما چيزهايي از استاد ديده ، شنيده و تجربه كرده ايم و اثراتي از او بجاي مانده كه تاكنون و هرگز از هيچ انسان عادي بوجود نيامده .من قبول دارم كه استاد يك انسان است اما اگر دچار فراموشي كامل هم بشوم نمي توانم قبول كنم او يك انسان عادي مثل همه است چون به محض اينكه با او برخورد كنم همان لحظات اوليه كافيست تا بدانم كه اين نمي تواند درست باشد . بنابراين اگر همه چيز را هم فراموش كنيم يا خود استاد انكار كند باز هم با اولين برخورد و تجربه اين نتيجه حاصل مي شود. بله، استاد يك انسان طبيعي است كه طبيعت حقيقي او كه همانا روح الهي است بروز كرده است.

 

فرض پنجم :‌ بسياري از دشمنان گفته اند استاد شيطان است . آنها هيچ كدام از واقعيت هاي زندگي استاد و هيچ كدام از هزاران محصول و تجربه و دريافت اين همه انسان را انكار نمي كنند بلكه فقط جهت آن را تغيير مي دهند . از نظر آنها استاد خود شيطان است كه بصورت انسان درآمده است . آنها قدرت هاي خارق العادۀ‌ استاد را ديده اند ، تخليه هاي روحي و خروج روح ها را ديده اند ، قدرت شفاگري عظيم استاد را ديده اند ،توانايي بي نظير او را در پاسخگويي به سوالات و احاطۀ حيرت انگيز او را در علوم باطني و روش هاي تفكر بارها و بارها ديده اند اما مي گويند قدرت او قدرت شيطان است و فقط شيطان مي تواند چنين كارهايي بكند . آنها قدرت استاد را در جذب مردم و جوانان مخصوصاً جذابيت فوق العادۀ او را در جذب و برقراري ارتباط با اقشار غيرمذهبي و خداگريز را قبول دارند و ديده اند كه او چگونه و با چه قدرتي مردم را  با خدا پيوند مي دهد . اما همۀ اين جذابيت ها را ، جذابيت شيطان مي دانند . آنها مي گويند  درست است كه استاد مردم را به خدا برمي گرداند اما آنها را از شريعت خدا و از مذهب محروم مي كند بنابراين معنويت بدون شريعت را آموزش مي دهد و اين خودش يكي از روش هاي شيطاني است . اين عده مي گويند شياطين و جنيان و ارواح شيطاني بسياري در ركاب استاد هستند كه شرايط را براي او آماده مي كنند و با او در كارها همكاري دارند. از نظر اين هويت شيطان پندار ، حتي آموزش كلام خدا توسط استاد، حتي توصيه هاي اخلاقي عالي او به پيروان و حتي دروغ نگفتن و تأكيد بر راستي و درستي همه حقه هاي شيطاني هستند . اينها مي گويند چون استاد خودِ شيطان است پس مي تواند موقتاً و بعنوان يك حقه ، روح هاي شيطاني را از مردم براند به همين دليل افرادي كه او را مي بينند بعداً از تجربه هاي معنوي و حالت زندۀ‌ معنوي حرف مي زنند .

تحليل هاي كوبنده و قدرتمند زيادي بر اين فرض و ديگر فرض هاي مشابه وارد است . اگر اينطور است پس اين همه انسانهاي بزرگي هم كه در تاريخ اين كارها را كرده اند و عين محصولات و رفتارهاي استاد را داشته اند را هم بايد شيطان فرض كنيم . اين چطور شيطاني است كه نتيجۀ‌ هر برخورد با او، نتيجۀ اين همه ديدارها و ملاقاتهايش ، نتيجۀ تعليماتش فقط يك چيز است :‌ نزديك شدن به خدا . اين چطور شيطاني است كه همۀ تعليم او لااله الاالله است . در حالي كه مي دانيم همۀ تعليم شيطان چيزي غير از نقض توحيد نيست .اين چطور شيطاني است كه پيوسته و عملاً ما را به دانايي و نور آگاهي دعوت كرده ،چون شيطان فقط در حوزۀ‌جهل است كه مي تواند باقي بماند. اين چطور شيطاني است كه اين همه انسان را به خدا و كلام خدا پيوند زده … از طرفي اينگونه تهمتها هميشه و در طول تاريخ به انسانهاي بزرگ وارد شده است . مسيح در بين اكثر همشهريان خود بويژه در بين علماء و بزرگان يهود به شيطان و روح شيطاني معروف بود . در كنار مسيح ، بزرگان بسياري را مي توان نام برد كه با همين اتهام و برچسب روبرو بوده اند.

پاسخ من به اين دشمنان اين است :‌ اگر شيطان اين است كه من مي شناسم و تجربه كرده ام ، اگر شيطان اين است كه مرا به تجربۀ حضور خدا برده است ، اگر شيطان اين است كه مرا مشتاق و جوياي خداوند كرده و خدا را به زندگي ام وارد كرده است ، اگر شيطان اين است كه من همۀ نور و روشنايي زندگي ام را به واسطۀ‌ او تجربه كرده ام پس هزاران سلام و درود بر اين فرد و همۀ زندگي ام فداي او .

فرض ششم : اين فرض را مي توان جنون آميزترين و نامعقول ترين فرض ممكن دانست . تا دهۀ شصت روش مشترك دستگاههاي اطلاعاتي در اكثر كشورها براي برخورد با معلمين معنوي ، فقط يك چيز بود :‌ترور شخصيت و تخريب چهره . محور اين ترور و تخريب اين بود كه دستگاههاي اطلاعاتي با هر روش ممكن از طريق شايعه سازي ،مدرك سازي ،مونتاژ فيلم و جعل اسناد تلاش مي كردندكه با معلمين بزرگ معنوي اين كار را بكنند تا از ديدگاه خودشان ضريب امنيتي جامعه را بالا ببرند. اتهاماتي مانند فساد اخلاقي ، كلاهبرداري ، سوء استفاده ، سوء نيت ، جاسوسي ،طراحي توطئه و غيره ازعناصراصلي اين روش تخريب بود . تقريباً همۀ اساتيد بزرگ يا هر فرد مشابه ديگري كه كمي در سطح جامعه مي توانست موثر باشد ،تحت اين پروژۀ اطلاعاتي (تخريب شخصيت و ترور رواني ) قرار مي گرفت . اشو راجنيش ،كريشنا مورتي ، ساتيا ساي بابا ، دالايي لاما ، ماهاريشي و بسياري از اساتيد و بزرگان ديگر تقريباً در اكثر سالهاي زندگي خود با امواج گستردۀ اين اتهامات روبرو بوده اند . اشو به اتهام فساد اخلاقي و انواعي از اتهامات مالي و اخلاقي و سياسي اخراج شد . صدها شايعه در بارۀ ساتيا ساي بابا به عنوان شعبده باز ، كلاهبردار ، شياد و همجنس باز طراحي و در سطحي گسترده در هند ، آمريكا و ديگر كشورها پخش شد . در بارۀ مجموعۀ اتهاماتي كه به هر يك از اين افراد وارد شده است و براي هر يك از اين افراد مي توان كتابي قطور نگاشت . در يكي از آمارهاي اطلاعاتي ارائه شده در ايالات متحدۀ آمده است كه فقط تا سال 1987 شانزده فيلم تخريبي (با تكيه بر مونتاژ و صحنه سازي ) در بارۀ‌ بعضي از معلمان معروف هندي در آمريكا ، توسط موسسات وابسته به دستگاههاي اطلاعاتي آمريكا ساخته و در سطح پيروان عرضه شده است . بيشترين فيلم ها به ترتيب در بارۀ‌ اشو راجنيش ،ساتيا ساي بابا ، ماهاريشي و كريشنا مورتي است . همچنين دولت چين طرح مشابهي را در بارۀ دالايي لاما و بعضي از لاماهاي معروف تبتي اجرا كرده است .

البته سالهاست كه از اين گونه پروژه هاي تخريبي خبر جديدي منتشر نشده است چون در واكنش به اين طرح پيروان اين معلمان بزرگ نيز دست به كار شدند و مونتاژهاي جديدي در بارۀ شخصيتهاي اصلي و كليدي جبهۀ‌ مهاجم توليد شد . اين مونتاژهاي متقابل صرفاً به فيلم محدود نمي شد بلكه تحريف سخنان و تحريف واقعيات مربوطه هم در برنامۀ كار قرار گرفت . با بوجود آمدن روش هاي پيشرفتۀ كامپيوتري (مانند فتوشاپ و غيره ) و دسترسي عامۀ مردم به اين روش ها ،عقب نشيني تقريباً همزمان در اين زمينه ، از طرف اكثر دستگاههاي اطلاعاتي صورت گرفت و پروژۀ‌ مونتاژ و تخريب شخصيتي مستقيم متوقف شد . واكنش متقابل پيروان مي توانست با همۀ شخصيتهاي كليدي نيروي مقابل همان كاري را بكند كه آنها با معلمان محبوب ايشان انجام داده بودند .

بعد از اين آگاهي عمومي ، حمله هاي  تخريبي و ترورهاي شخصيتي شكلهاي پيچيده تر و جديدتري بخود گرفت .روش هايي مانند ترديد زايي ،ايجاد سوالات مخرب ،ابهام سازي و ديگر روش هاي جنگ هاي تبليغي و جنگ رواني .

اما در بارۀ‌ استاد چه گذشت . دشمنان استاد ، در زماني كه استاد در اسارت و زندان بود ،سعي كردند از طريق روش هاي مختلف تخريب شخصيت ، نسبتهايي مانند ديوانگي ، اختلال رواني ،‌كلاهبرداري ،دروغ گويي و سوء استفاده را به استاد وارد كنند . و ما بلافاصله به قرآن مراجعه كرديم و ديديم به همۀ بزرگان تاريخ و با همۀ‌ منتخبان خداوند چنين رفتاري صورت گرفته است . قرآن پر است از اين مثال ها ، از اتهاماتي كه به منتخبان خداوند وارد شده است :  اتهام ديوانگي ، دروغگويي ، ساحري ، قدرت طلبي و غيره . به وقايع همين عصر را نگاه كرديم و ديديم دستگاههاي اطلاعاتي با اكثر بزرگان معنوي همين كار را كرده اند. به سالهاي گذشتۀ ايران نظر انداختيم ، ديديم با بسياري از شخصيتهاي اثرگذار همين طور رفتار شده است . و به بزرگان باطني گذشته ، به منصور حلاج، به محي الدين ابن عربي (خاتم العارفين) ،به شمس تبريزي ، به مولانا ، به حافظ و بسياري از بزرگان نگاه كرديم ،ديديم براي آنها هم عيناً همين اتفاقات افتاده است . اين برچسب و اين فرض بقدري متناقض و كج و معوج است مثل اينكه بگوييم چيزي به نام دريا وجود ندارد . دريا فقط يك سراب است كه در يك صحرا براي بيننده رخ مي دهد . بله ممكن است در بيابان با پديدۀ سراب روبرو شويم اما اگر هزاران نفر در اين دريا شنا كردند و شنا ياد گرفتند ، اگر هزاران نفر از اين دريا و در اين دريا صيد ماهي و مرواريد را آموختند ، اگر هزاران تجربه از اين دريا داشتيم ، اگر هر كدام از ما در خانه هايمان منبعي بزرگ از اين آب شفابخش دريا داشتيم ، آيا آنوقت هم مي شود گفت كه اين دريا فقط يك سراب است و همه چيز دروغ است . آيا دراين عصر و اين زمان مي توان حتي يك كودك چهارساله را هم با اين فرض متناقض و بسيار معيوب قانع كرد . فرض مي كنيم آن دريايي كه اين همه سال تجربه اش كرديم ، فقط سراب بود ، در بارۀ‌ اين ماهي هايي كه گرفته ايم ، در بارۀ‌ اين مرواريد ها ، در بارۀ آن همه تجربۀ‌ مستقيم ، در بارۀ‌ آنهمه تجربۀ‌ شهودي ، در بارۀ‌ آن بارانهاي رحمت كه هنوز از آن خيس هستيم ، در بارۀ‌ اينها چه مي توانيم بگوييم ؟

ما در برابر كوهي بسيار بزرگ و نوراني قرار گرفتيم و حالا چند نفري كه در بين مردم ايران و جهان مشهور به دروغگويي ، حقه بازي و جعل و تزوير هستند آمده اند و مي گويند اين كوه بزرگي كه مي گوييد هيچ نوري ندارد . در قدم دوم مي گويند اصلاً اين كوه بزرگ نيست بلكه يك كوه معمولي است . بعد مي گويند اصلاً اين كوه نيست بلكه يك دره و سياه چال است . آيا در عصر ما دروغي بزرگتر از اين ممكن است مطرح شده باشد ؟‌

به نظر مي رسد كه هنوز هم ژن هاي عمروعاص ( حقه بازترين عرب در زمان علي (ع) و مشاور معاويه) ، گوبلز (دروغگوترين شخصيت سياسي و اجتماعي تاريخ) و سعيدالصحاف( معروف به گوبلز دوم) فعالند و نوادگان و فرزندان خلف آنها هنوز زنده اند و مانند غده هاي سرطاني ، خود را در پيكر اجتماع پنهان كرده اند . افشاگري در بارۀ‌ دروغ سازان و در بارۀ گوبلزي ها و عمروعاص زادگان اولين دفاعي است كه مي توانيم از حقيقت داشته باشيم . اين اولين قدم مبارز حق در زمان حالاست.

 

فرض هفتم : توهم توطئه . يك نظريۀ‌ ديگر در بارۀ‌ استاد از جانب يكي از نهادها مطرح شده است . آنها توانمندي ها و ويژگي هاي استثنايي استاد را قبول دارند و آنها هم او را فردي خارق العاده و كم نظير ارزيابي كرده اند . طبق تحليل آنها استاد يك متفكر تمام عيار است و واقعاً اين تحليل اعتراف دارد كه نمي شود كارهاي بزرگ او را انكار كرد . اما آنها اين اتفاقات مختلف را از منظري بسيار بدبينانه و امنيتي نگاه مي كنند . براساس اين فرض استاد يك فرد استثنايي و بسيار توانا و فوق العاده هوشمند و متفكر است كه بعنوان يك ليدر مخفي آمريكا و غرب در ايران سالهاست مشغول فعاليت است . با اين فرض استاد قصد دارد مردم را در عين پيوند به معنويت از دين و شريعت اسلامي باز دارد. او مي خواهد پلوراليزم (تكثر گرايي و تنوع گرايي) ديني را گسترش دهد و معنويت آزاد را ترويج دهد و اينها يعني تيشه به ريشۀ‌ مذهب و شريعت . از اين ديدگاه استاد يك بدعت گذار است و مي خواهد با تكيه بر توانايي تفكري و تخصصي خود در علوم معنوي بدعت ها را به تدريج وارد دين كند . در اين فرض او تا حد بزرگترين و مخفي ترين مبلغ مسيح گرايي (نه مسيحيت گرايي) در كشورهاي اسلامي شناخته مي شود . با اين ديدگاه ، تأكيد استاد بر غيرمذهبي بودنش و بي ابايي ايشان از اعتراف به گناه و ديگر پديده هاي غير مذهبي در بعضي از سخنراني هاي عمومي ،روشي است براي جداسازي معنويت از دين . در اين فرض استاد فردي بسيار استثنايي و فوق العاده شناخته مي شود كه مورد توجه استكبار جهاني قرار گرفته است و توسط آمريكايي ها هدايت مي شود . اين همان فرضي است كه آمريكايي ها سالها پيش دربارۀ اشو راجنيش معلم بزرگ تانترا مطرح كردند مبني بر اينكه راجنيش مهرۀ‌ شوروي سابق در آمريكاست يا مشابه چيزي كه در بارۀ‌ كريشنا مورتي و دالايي لاما مطرح شده است . براساس اين فرضيه بدبينانه امنيتي عدم مخالفت مستقيم استاد با نظام نوعي تاكتيك تلقي مي شود و عدم برخورد ايدئولوژيك ايشان با اصول مذهبي و سنتي هم يك تاكتيك به حساب مي آيد. طبق اين نظر ، استاد قصد تصرف حكومت اسلامي و حتي تغيير در كليۀ‌ كشورهاي مسلمان را دارد. اين فرض مي گويد گسترش قدرت مردمي و راه اندازي تشكل هاي مردمي (ngo ) يك حركت خودجوش نبوده است بلكه برنامه اي طراحي شده از طرف استاد بوده است كه قدم به قدم اجرا شده .

اما اين تحليل و فرض امنيتي كه همه چيز را از پشت يك عينك كاملاً دودي و سياه مي بيند و اولين اصل آن بدبين بودن و به همه شك داشتن است ، تا چه حد مي توانددرست باشد؟ يك زماني مي گفتند آمدن موبايل به ايران يعني سقوط انقلاب و ايران اسلامي . چون مي گفتند آزاد شدن موبايل يعني دسترسي همۀ‌ مردم به وسيله اي مانند بي سيم ، با اين تفاوت كه اين بي سيم در آن واحد مي تواند با همه جا ارتباط داشته باشد و غيره . طبق اين فرض ورود پديدۀ موبايل يك توطئه برضد اسلام و نظام محسوب مي شد . چند سال قبل از آن ، اين گونه نظريه پردازان در مدارقرار گرفتن بعضي ماهواره هاي راديويي و تلويزيوني را نقشه اي براي براندازي كشورهاي اسلامي و در رأس آنها ايران تلقي مي كردند . براساس اين ديدگاه مردم دو گروه هستند ، عده اي متهم هستند و عده اي مجرم . هيچ چيز خوبي در اين دنيا نيست و همۀ‌ خوبي ها ، پوشش هايي هستند براي توطئه هاي شومي كه در دل آنها نهفته شده است . طبق توهم توطئه ، دكتر سروش جاسوس غربي هاست و كسي است كه براي نابودي اسلام و فلسفۀ اسلامي تيشه اي از جنس قلم به دست گرفته است . سعيد حجاريان شكل پيشرفته اي از مسعود رجوي است . آقاي مهاجراني يك مهرۀ‌ انگليسي است و خود آقاي خاتمي كسي است كه با نظريۀ‌ معروفش شانه به شانۀ آمريكايي ها زده است و اسلام را در خطر جدي قرار داده است .در گذشته اين فرض چنين حكم مي داد كه دكتر شريعتي نه اسلامي است نه انقلابي بلكه فردي التقاتي است و اعتقادات محكمي ندارد .

 

به فرض محال كه استاد چيزي نباشد كه ما ديده ايم ، شنيده ايم ،‌تجربه كرده ايم و يافته ايم . به فرض محال اين درياي بزرگي كه جلوي چشم ماست و هزاران بار تجربه اش كرده ايم و آثار اين تجربه را با خود داريم فقط يك سراب باشد . به فرض محال اين معدن جواهر يك معدن سنگ باشد و همۀ تعليمات و كارهاي استاد دروغ باشد (كه البته چون همۀ حرفها و كارهاي استاد انعكاس كلام خدا و اسم خدا بوده چنين تعميمي بسياربسيار خطرناك خواهد بود ) . به فرض محال استاد از روح خدا برخوردار نيست و خودِ خودِ شيطان است . فرضاً كه استاد جذام مسري دارد و فرض هاي ديگري كه سالهاست دشمنان استاد سعي در بافتن آن دارند، اما من بازهم و بازهم و بازهم به او عشق مي ورزم و او را با تمام وجودم دوست دارم و او را مي خواهم. او هر كه باشد و هر چه باشد ، من مسير حقيقي زندگي را با او يافته ام و با او طي خواهم كرد . او هر كه باشد ، خدا را دوباره برايم كشف كرده و خدا را به زندگي ام آورده و مرا به تسليم و خدمتگزاري واداشته است . او هركه باشد و هر چه باشد ، معلم محبوب من است ، دوست من است و روح من است . او حتي اگر دشمن من هم بشود ، اگر هزاران بار مرا از خود براند و اگر مرا قطعه قطعه كند باز هم به او عشق مي ورزم و تا ابد به او وفادارم . آيا كسي مي تواند از روح خود جدا شود . او كه با همۀ زندگي ام و با تمام وجودم مي دانم كه روح بزرگ و انساني آسمان وار است روح من است .

معاويون و منافقان سالهاست كه تلاش مي كنند بگويند ايليا چنين و چنان است. آنها هر راهي را كه مي توانستند ، ناجوانمردانه ترين و بي رحمانه ترين راهها را در چند ماهي كه استاد در اسارت حكومت بود رفتند . روش هايي كه حتي سازمانهايي مثل سيا ،كي جي بي (اطلاعات شوروي سابق) ، و سازمان اطلاعاتي اسرائيل و انگلستان هم تابحال انجام نداده اند چون آنها با اينكه هيچ ادعايي هم ندارند و خود را پسرعمۀ‌ پيامبر اسلام ، فرزند علي ، سرباز امام زمان و ولايت مدار نمي دانند ، بلكه خود را انسانهايي عادي و حتي طبق اعترافات خودشان بسيار آلوده مي دانند ، با اين وجود اين نوع رفتارها و عمليات ظالمانه و جنايتكارانه را بيش از حد ضدبشري و ضد انسانيت تلقي مي كنند . ما مي توانيم شبيه رفتارهايي كه مأموران كفتارصفت با ايليا داشتند را در شكنجه گاههاي مخوف معاويه و يزيد ، در شكنجه گاههاي خلفاي عباسي و نيز در اسناد تاريخي گشتاپو و اس اس كه مسئول قتل مخفيانۀ ميليونها نفر و ترور شخصيتي بسياري از بزرگان آن زمان بود ، جستجو كنيم . درزمان امروز اين رفتارها انطباق بسيار دقيقي با عملكرد شكنجه گران طالبان در افغانستان و عملكرد القاعده و بن لادنيزم دارد . مي خواهم فرض را بر اين بگذاريم كه دروغ بافي ها ، سندسازي ها و جعليات ادارۀ برخورد با اديان درست باشد ،فرض كنيم كه استاد مسائل زيادي دارد ، فرض كنيم كه استاد خطاهاي زيادي دارد ، فرض كنيم كه استاد مثل همۀ ما اشتباهات و انحرافات زيادي دارد ،حتي با وجود اين فرض هم او همچنان معلم و سرور و مقتداي ماست . مگر ما استاد را با ذهن دلالانه انتخاب كرديم كه بخواهيم در بارۀ او معامله كنيم ؟ ما او را با روح و قلب خود برگزيديم و تا ابد با او خواهيم بود . مگر ما استاد را بر اساس تبليغات تلويزيوني يا حكومتي پذيرفتيم ؟ ما او را طبق تبليغاتي كه خدا در روح و درون ما به راه انداخت انتخاب كرده ايم و تبليغ خدا حقيقت محض است . مگر او قيمتي از ما گرفته جز اينكه با تمام وجود خود براي خدمت به خدا به نجات ما مشغول بوده است . من فرض محال را براين مي گيرم كه استاد همان چيزي باشد كه حقه بازترين و دروغگوترين موجودات اين زمان يعني باند روباهها و ميكروب ها مي گويند ، فرض را بر اين مي گيرم كه آن چشمۀ زندگاني ، آن چشمۀ شفابخش و روح بخشي كه در اين سالها بارها و بارها از او نوشيده ام و هر بار در اين نوشيدن تواني جديد و نوري جديد يافته ام ، فرض محال را مي گيرم كه اين چشمۀ زندگي ، اين آب شفابخشي كه حتي با وجودي كه ماههاست او را نديده ام ، يك كوزۀ‌ پر از آن آب را دارم ، اين چشمۀ آب نيست و به قول منافقان حقه باز چشمۀ اسيد و آتش است . آيا كفتارها با حماقت و ناداني خود فكرمي كنند كه حتي اگر من چنين فرض محال و دروغي را هم راست بگيرم ، پيوند و وفاداري ام را از دست مي دهم ؟‌ مطمئن باشيد در خواب هم اين را نمي بينيد چه برسد به بيداري . خداوند او را در روح ما آشكار كرده است كه او كيست . شما كه هيچ ، كفتارهاي بزرگتر و روباههاي پيرتر از شما هم اگر در تمام عمر در گوش ما بخوانند نمي توانند چيزي را كه خدا در روح و قلب ما به ما نشان داده است ، از بين ببرند . خداوند با هزاران دريافت و رويا و تجربه و شهود بر ما آشكار كرده است كه او نجات دهنده و مقتداي ماست . اين نگاه را ما خودمان نساخته ايم كه آن را بتوانيم از بين ببريم . حتي استاد هم آن را براي ما نساخته و بارها ديده ايم و شنيده ايم كه چكاركرده تا اين نگاه و ايمان را بيازمايد و گاهي سعي كرده كه آنرا بشكند . اين نگاه و ايمان را ، اين وفاداري را ، اين پيوند و ارتباط را خداوند به ما داده پس هيچ چيز و هيچ كس ، هيچ حقه و نيرنگي و هيچ حقه باز و نيرنگ بازي نمي تواند آن را از ما بگيرد . اين وفاداري يك پيوند الهي است ، يك بركت و رحمت الهي است پس هيچ كس قادر نيست آن را از بين ببرد . شايد با زور و اجبار به ضرورت مدتي آن را پنهان كنيم و به تقيه كه از بنيانگذار شيعه ، صادق آل محمد (ص) آموختيم روي آوريم اما اگر هم موقتاً پنهانش كنيم قويتر و قويتر مي شود . اي نادان ها حضرات كفتار و حضرات منافق . باز هم مي خواهم فرض بدتري را مطرح كنم . بر فرض كه خدا هم اين رحمت و بركت را از ما دريغ كرده بود و چيزي از درون و در روح و دريافتمان بر ما آشكار نشده بود ، بر فرض محال حرفهاي حقه بازانۀ شما درست بود و استاد انحراف و خطا داشت . خوب مگر اين همه بزرگان تاريخ و اين همه بزرگان اديان مسائل نداشته اند …

 

در پايان اين مكتوب يك بار ديگر هم آخرين عزم و عهد و روش خود را اعلام مي كنيم. فرض كنيم همۀ ديدگاههايي كه دربارۀ استاد هست ،حتي آنها كه متناقض همديگر وبر ضد هم هستند درست باشند يا همۀ آنها غلط باشد . فرض كنيم استاد همان چيزيست كه تجربه ها ، نشانه ها، روياها و دريافتهاي ما در اين سالها به ما گفته اند يا اينكه فرض كنيم همۀ تجربه هاي ما دروغ بوده ، همۀ نشانه ها دروغ است ، همۀ روياها دروغ بوده اند ،‌فرض كنيم كه استاد يك انسان بزرگ است يا روحي از خداوند يا يك انسان معمولي و مثل همۀ ما يا يك كافر و ديوانه و بدعت گذار يا يك شياد يا ليدر آمريكايي ها يا حتي شيطان . من او را با تمام وجودم دوست دارم و به تعليمات او عشق مي ورزم . من دلال نيستم كه ببينم چه چيزي گيرم مي آيد تا پا به ميدان بگذارم و اگر نبود فرار كنم ، من معلم خود را عاشقانه دوست دارم . نه چون خدا يا روح خدا يا انساني بزرگ يا شيطان يا آدم معمولي است. او را دوست دارم چون خوبترين چيزهاي زندگي ام را از او آموختم . او را دوست دارم چون نوراني ترين انديشه ها را از او به يادگار دارم . او را دوست دارم چون او كاشف دوبارۀ خدا براي من است و مرا متوجه خدا و جوياي خدا كرده است . او را دوست دارم چون تسليم به خدا و خدمت به خدا با او برايم معنا گرفت . او را مي خواهم چون او عالي ترين و عميق ترين بشري است كه تا بحال تجربه كرده ام . او را مي خواهم چون عظمت اسم خدا را او به من ياد داد . او را دوست دارم چون با او دوباره متولد شده ام و زندگي من با او و در او معنا دارد . من معلم و راهنماي خود را دوست دارم چون خدابا اوست . به او عشق مي ورزم چون دوست داشتني است . اما مي خواهم بگويم اگر حتي جنون آميزترين و نفرت انگيزترين فرض ها در بارۀ‌ استاد من درست مي بود ،اگر او حتي كافر هم مي بود ، اگر او بر ضد من و دشمن من مي بود ، بازهم او را مي خواهم . باز هم او را دوست دارم . باز هم تا ابد به او وفادارم و تا ابد با او خواهم بود . چند سال پيش يكبار استاد به من گفت تو هميشه با من هستي … من مي دانم و بلكه با تمام ذرات وجودم مطمئنم كه مقصد او فقط وفقط خداست . اما اگر مقصد او جهنم هم بود با همۀ اشتياق و وفاداريم با او همراه مي شدم چون مي دانستم او در جهنم و براي جهنميان هم طرحي الهي دارد :‌نجات جهنميان ازآتش پشيماني و محروميت از نور و حضور.

 

منصورون – فرزندان ایلیا

www.MasterElia.org

لینک‌های مرتبط:

سایت هواداران استاد ایلیا میم رام الله,وبلاگ آمین1,وبلاگ آنتی کالت,وبلاگ دریچه نور,پایگاه معرفی جنبش های نوپدید دینی,وبلاگ ترویج راستی,مدافعان استاد فتاحی,درون کاوی,علم مبارزه,اسرار ماوراء,دیده بان ادیان و مذاهب,آمین3,سایت حامیان استاد ایلیا رام الله,پایگاه دیده بان ادیان و مذاهب,الگوی هستی,عصر اگاهی,پایگاه حامیان استاد فتاحی,خبرنویس آزاد,درباره ایلیام,ویکی پدیای فارسی,پیمان فتاحی,دالایی لاما,اوشو,کریشنا مورتی,سای بابا,اکنکار

برچسب دروغین فرقه انحرافی به استاد پیمان فتاحی ,برچسب دروغین فرقه انحرافی به استاد فتاح ,برچسب دروغین فرقه انحرافی به ایلیام پیمان فتاحی ,برچسب دروغین فرقه انحرافی به ایلیا رام الله ,برچسب دروغین رهبر فرقه ضاله به استاد پیمان فتاحی ,برچسب دروغین رهبر فرقه انحرافی به استاد فتاح ,برچسب دروغین رهبر فرقه به ایلیام پیمان فتاحی ,برچسب دروغین رهبر فرقه به ایلیا رام الله ,برچسب دروغین سرکرده فرقه ضاله به استاد پیمان فتاحی ,برچسب دروغین سرکرده فرقه انحرافی به استاد فتاح ,برچسب دروغین سرکرده فرقه به ایلیام پیمان فتاحی ,برچسب دروغین سرکرده فرقه به ایلیا رام الله ,اتهام دروغین فرقه گرایی , بدعت در دین , انحراف , به استاد پیمان فتاحی ,اتهام دروغین فرقه گرایی , بدعت در دین , انحراف , به ایلیا رام الله ,اتهام دروغین فرقه گرایی , بدعت در دین , انحراف , به استاد فتاح ,اتهام دروغین فرقه گرایی , بدعت در دین , انحراف , به استاد الیاس رام الله ,بانک اطلاع رسانی ضد فرقه ,برچسب و اتهام دروغین عرفان کاذب عرفان نوظهور معنویت انحرافی به استاد پیمان فتاحی ,برچسب و اتهام دروغین عرفان کاذب عرفان نوظهور معنویت انحرافی به ایلیامیم ,برچسب و اتهام دروغین عرفان کاذب عرفان نوظهور معنویت انحرافی به ایلیا رام الله ,برچسب زنی به شاگردان ایلیا رام الله پیمان فتاحی در مورد ترویج فرقه گرایی

Categories: Uncategorized | Tags: , , , , , , , , , , , , , , , , , , , ,

جریان زندگی؛ معلم بزرگ ایلیا میم رام الله

معلم بزرگ

به روايت ال ياسين

 

 

 Ostad-Iliya-31

 

 

ايليا «ميم» رام الله در ميان پيروان خود و در سطح جامعه با نام ايليا «ميم» شناخته مي‌شود.[1] القاب و نسبت‌هاي مختلفي از جانب طيف‌هاي مختلف به او داده شده. ظاهر او شباهتي به افراد مذهبي ندارد و خود مؤکداً گفته است که مذهبي و متشرع نيست. وي درباره دين و مذهب آموزش نمي دهد و به سوالات شرعي نيز پاسخ نمي گويد اما با اين وجود اکثر تعليمات او در راستاي احياء معنويت الهي و معرفت باطني است. سواد مدرسه‌اي او اندک است. با اين وجود بيش از چهار هزار صفحه متن مکتوب در زمينه روش‌هاي علوم باطني و نظريه‌هاي بنيادي و کاربردي از او در دست مي‌باشد، بيش از دويست اثر تحقيقاتي و مطالعاتي زير نظر او برنامه ريزي شده است و متن سخنراني‌هاي عمومي او به بيش از سي و نه کتاب مي‌رسد. او دانش خود را مربوط به مشاهدات، تفکرات و دريافتهاي فردي مي داند.

ايليا بعد از گذر از دوران کودکي و نوجواني و بعد از مدتي خاموشي و سکوت، پس از تجربه يک اتفاق و برخورد که چيز واضحي هم از آن نگفته است، از وضعيت معمول زندگي خود خارج شده و نشانه‏ها و توانايي‏هاي عجيبي از او بروز کرده است. سن او کمتر از سي سال[2] است اما به نظر مي‌رسد که دانش و تجربۀ چند هزار سال را با خود دارد. ايليا شخصيتي بسيار اسرارآميز و ناشناخته دارد. شخصيتي اصطلاحاً هزار وجهي، صد پهلو و داراي ابعاد متعدد و حتي بظاهر متضاد. تضادهايي با جهت گيري واحد و همسو با هم. مي‌توان او را عصاره و برآيندي از اساتيد بزرگ معنوي و معلمان بزرگ باطني دانست. ايليا بطرز چشمگيري ساده و معمولي است و ساده زندگي مي‏کند. به تناسب شرايط مخاطبان يا جهت‏گيري تعليم، قالبهاي گوناگون شخصيتي و اجتماعي را اتخاذ کرده است و با روش‏هاي مختلفي با افراد در ارتباط بوده است. گاهي قالبهاي اجتماعي و ظاهري که او موقتاً براي خود اتخاذ کرده به قدري متضاد بوده است که بعضي از شاگردان نزديک را هم به ترديد و بدبيني وادار کرده است. در واکنش به مقبوليت سنجي، او اصراري بر مورد قبول واقع شدن يا رد شدن از جانب ديگران ندارد و تجارب بسياري وجود دارد که او خود را به صورتي منفي معرفي کرده است. به همين دليل بعضي او را داراي گرايش به ملامتيون[3] مي‌دانند.

ايليا «ميم» از سن نوجواني تعليمات خود را شروع کرده و عده کمي را تحت آموزش‏هاي غيرآشکار و غيرعمومي که دوره نجومي (روح‏زايي يا هنرهاي ماورائي) نام دارد، قرار داده است. سالها بعد براي اولين بار در سال 1375 آموزش‏هاي علني و عمومي او در سن 23 سالگي در تهران آغاز شد. اولين سخنراني‌هاي عمومي او در 23 سالگي، در کتاب تعاليم حق (جريان هدايت الهي) گرد آوري شده است. ساير سخنراني‌ها يا تعليمات استاد (مشتمل بر بيش از سي جلد کتاب) هرگز اجازۀ انتشار نيافت. او براي تعليمات خود پولي دريافت نمي‏کند و قيمت آموزش را خود افراد مي‏داند. آموزش هاي ايليا «ميم»، الاهيسم خوانده مي شود. الاهيسم داراي دو سطح تعليمي است. سطح عمومي (خورشيدي) و سطح باطني و غيرعمومي كه شامل شاخه هاي علوم باطني است.

بنيانگذار الاهيسم ماهاآواتار مي‌باشد که ايشان نيز در نقاط مختلف دنيا به اسامي متعددي شناخته شده اند. ماهاآواتار در ايران با اسم استاد روح الله شناخته مي‌شود. درباره استاد روح الله فيلم‌هاي مستند مختلفي ساخته و کتب متعددي نوشته شده است و گفته مي‌شود که ايشان در رأس نظام جهاني معلمان باطني قرار دارند. الاهيسم باطني نيز توسط بعضي از ديگر معلمان باطني در سطح جهان آموزش داده مي‌شود. الاهيسم باطني را مي‌توان معادل علوم باطني با جهت گيري خداگرا دانست و ارتباطي با هيچ يک از اديان، مذاهب يا فرقه‌ها ندارد…

فن‏آوري‏هاي ذهني و تکنولوژي متافيزيکي (فنون باطني، ZX) بخش حساس اين تعليمات است که به طور غيرعمومي آموزش داده مي‏شود. يکي از محوري‏ترين آموزش‏هاي ايليا، آموزش روش‏هاي سي و شش گانه تفکري است که با عنوان XYZ شناخته مي‌شود. روش‏هايي مانند تفکر خلاق، تفکر مفهوم‏ياب، دورانديش، قرينه‏اي، فراانديش، روش‏هاي تصميم‏گيري، تصميم‏سازي و تصميم‏بيني.

آموزش‏هاي عمومي ايليا «ميم» درباره حضور الهي، تجربه عشق الهي، احياء روح، انقلاب دروني، نور زنده، هدايت الهي و زندگي متعالي مي‌باشد. همچنين آموزش روش‌هاي تفکر و تحقيقات براي طيفهايي از مخاطبان عمومي بارها برگزار شده است. در مقاطعي و براي تعداد کمتري از شاگردان، طي دوره‌هاي عمومي، علاوه بر تعليمات معنوي و معرفتي، گاهي نيز مباحثي مانند علم موفقيت، ازدواج هماهنگ، تغذيه نوراني، کلام خلاق، روش‌ها و سبک‌هاي مبارزه باطني، روشهاي سخنراني و نويسندگي و تحقيق، نشانه شناسي در طبيعت، روشهاي درمان ديناميکي، تفسير و تحليل متن و روشهاي انسانشناسي مطرح شده اما عمده سخنراني‌هاي عمومي به مبحث معنويت الهي و معرفت باطني اختصاص داشته است.

ايليا براي سواد ظاهري اهميت زيادي قائل نشده است و براي مطالعه، جريان زندگي، زمين و آسمان، نشانه‌ها و تغييرات را بعنوان بهترين کتاب توصيه مي‌کند. هماهنگ عمل کردن با روح و حرکت کائنات يکي از مهمترين توصيه‌هاي اوست که علت اصلي توفيق‌ها و پيروزي‌ها شمرده شده است. او بارها اشاره کرده است که «مسيح و مسح شدگان ديگر زنده‌اند و تعليم مي‌دهند» اما درباره اين مطلب توضيح بيشتري نداده است.

 امروزه تعداد شاگردان و پيروان استاد ايليا «ميم» به دهها هزار تن مي‌رسد با اين وجود او تعداد شاگردان واقعي خود را اندک مي‌داند. او به افرادي که ندانسته در گمراهي گرفتار هستند، بي‏توجه نبوده است و افراد غيرمذهبي را طرد نکرده است. درواقع اکثريت پيروان او کساني هستند که رابطه خوبي با دين و مذهب نداشته‏اند و غالباً از تحصيل‏کردگان و اهل علم هستند. بيشتر هواداران او را اشخاصي غيرمذهبي تشکيل مي‏دهند که با وجود عدم رعايت دقيق احکام ديني، براي معنويت و حقايق دروني اهميت قائل‏اند. رابطه او با چنين اقشاري از جامعه عميق بوده است. ولي ارتباط او با افراد متکبر، متعصب، بدبين و مدعي که اکثراً هم اهل بدبيني و انکار و بي‏حرمتي هستند، بسيار سرد است و اغلب بدون توجه از کنار آنان مي‏گذرد.

در بين پيروان و شاگردان ايليا از همه اقشار مردم ديده مي‏شود. کودکان خردسال، پيران هشتاد ساله و نود ساله، جوان، ثروتمند، فقير و حتي معدود اشخاصي که احتمال تأثيرپذيري آنها خيلي کم است مانند افرادي که قبل از اين به فساد و اعتياد مشغول بوده‏اند يا تا ديروز خود را استاد يا افرادي فوق العاده مي‏ناميدند و شاگرداني داشتند. او اکثر حلقه‏هاي خود را کساني مي‏داند که در گمنامي و ناشناختگي زندگي مي‏کنند. از بعضي از شاگردان ايليا نيز توانايي‌هاي فوق العاده‌اي گزارش شده است.

ايليا با هر دسته از مردم با روش متناسبي ارتباط برقرار مي‏کند و هماهنگ عمل کردن يکي از ويژگي‏هاي شاخص اوست. با شخص روشنفکر به يک روشنفکر تمام عيار مبدل مي‏شود و با يک شخص عامي و ساده آن چنان ساده برخورد مي‏کند که انگار خودش هم از همان جماعت است. در اينطور مواردي دو آتشه مي‏شود يعني از مخاطب خود خيلي شديدتر مي‏شود. او با اينکار، مخاطبان خود را به فرا رفتن از قالبي که در آن گرفتار شده‏اند فرا مي‏خواند.

از جمله تأکيداتي که ايليا عملاً و به دفعات به همراهان خود داشته است مسئوليت‏پذيري و کار را تمام و کامل انجام دادن، انکار محدوديت‏هاي دروغين، پرهيز از دروغ، تمرين مبارزه، حذف امور غيرضروري، کنترل نفس، آمادگي براي از خودگذشتگي کامل، حفظ اسرار، وفاداري محض، و هماهنگ با روح عمل کردن است.

در دوره غير عمومي تعاليم (zx، دوره نجومي يا روح زايي: فن آوري‌هاي متافيزيکي…) مباحثي مانند هنر رويا بيني خلاق، ارتباط روحي، جابجايي روحي، صيد انرژي (صاد ميم)، تجربه‌هاي موازي و غيره از جمله خطوط تعليمي محسوب مي‌شود.

اين آموزش‌ها تنها براي معدودي از معرفت جويان برقرار است و به نظر مي‌رسد که ورود به اين دوره آموزشي طي سلسله آزمون‌هايي دقيق و تحت شرايطي خاص صورت گرفته و احتمالاً به همين دليل، تابحال عده کمي از اشخاص موفق شده‌اند به آن راه پيدا کنند. او خود ورود به اين دوره‌ها را براي همه شاگردان لازم ندانسته است و آنرا تنها براي معدودي از افراد توصيه کرده است. کارورزان باطني پيش از ورود به اين نوع از آموزش‌ها عهدي را مي‌بندند که در آن بر حفظ اسرار، عدم استفاده شخصي از آموخته‌ها و توانايي‌هاي کسب شده و اجراي وظيفه باطني و رعايت بعضي از شرايط نامتعارف تأکيد شده است.

آموزش‌هاي ايليا «ميم» ابعاد متعددي دارد بطوري که در زمينه‌هاي مختلف زندگي انسان قابل تعميم است و از تفسير آنها در شرايط مختلف مي‌توان به راه حل‌هاي بديع و فوق العاده‌اي دست يافت. آموزش‌هاي او داراي سه جنبه ذهني، قلبي و روحي است و تماميت انسان را خطاب قرار مي‌دهد. يگانگي با يکي، روح يافتگي، بيداري باطني، انقلاب در روح، نجات روح، نوريافتگي، تجربه حضور الهي و عشق الهي، برقراري ارتباط زنده با خداوند، بيانهاي مختلفي است که او در اشاره کردن به هدف عنوان کرده است. جواب او به مسائل مختلف زندگي کامل و دقيق است. بعضي از افراد مطلع از مکتبهاي باطني، عمق و کيفيت آموزش‌ها و حرکات او را در مقايسه با جريانهاي مختلف معنوي و باطني به مقايسه جويبار با رودخانه بزرگ يا برکه و دريا تشبيه کرده اند. بيدار شدن از خواب و هوشيارانه زيستن يکي از جنبه‌هاي آموزش او مي‌باشد که مورد تأکيد قرار گرفته است.

او به بعضي از شاگردان جملات کوتاهي را واگذار مي‏کند که به هسته‏هاي تعليمي مشهورند و آنها براساس اين جملات کوتاه به نوشتن داستان يا شرح و تفسير تعاليم باطني مي‏پردازند. وقتي اين جملات باز شده‏اند نشان داده‏اند که معني‏ها و ابعاد زيادي را در خود به صورت نهفته داشته‏اند. استفاده از تمثيل و داستان و استعاره‌ها يکي از روشهاي خاص آموزش اوست.

تمثيل‌ها و استعاره‌هايي که او در آموزش هايش بيان مي‌کند داراي معاني عميق و ابعاد گوناگوني است که مي‌توانند اوضاع را به تصوير بکشند و راه حل‌ها را نشان دهند. او کلماتي کليدي و خلاق را به بعضي از شاگردان خود براي حل مسائل و مشکلات داده است که بسيار کارساز بوده اند.

روش‌هايي که او براي انديشيدن توصيه مي‌کند گوناگون و استثنايي است و غالباً با آن چيزي که در روش‌هاي معمول هست تفاوتهاي زيادي دارد. نگاه کردن از بالا به مسائل و مشاهده موضوعات از زواياي سي و شش گانه يکي از روش‌هاي عملي اوست که تحت عنوان آموزه نگاه 360 درجه شناخته مي‌شود. اين آموزه بطور عملي نشان مي‌دهد که چگونه مي‌توانيم از همه زواياي ممکن به مسائل نگاه کنيم.

ايليا تغييرات و نشانه‌ها را به شکلي تفسير مي‌کند که انگار در حال خواندن متن يک کتاب است و به صداها طوري گوش مي‌دهد که انگار معني‌هاي پنهان در آنها را مي‌شنود. در اين زمينه دو کتاب نوشته شده که حاوي تجارب افراد از توانايي خارق العاده او در معني کردن نشانه‌ها و تغييرات است. نگاهش به چيزها طوري است که به نظر مي‌رسد متوجه درون چيزهاست. او به شدت هوشمند است و هوشياري خارق العاده اش به گونه‌اي است که انگار در يک لحظه در جاهاي مختلف و در زمانهاي مختلفي حضور دارد. هوشمندي عجيبي که در واکنش‌هاي او وجود دارد با گذشت زمان واضح‌تر مي‌شود. گاهي رفتار او براي بينندگان نوعي ديوانگي ساختگي يا تجاهل به حساب مي‌آيد که اين موضوع نيز روشي است براي سنجش و آزمون. از طرفي او به نحو اعجاب برانگيزي خلاق است. انگار همه حرفها و حرکاتش از اعماق يک مرکز خلاقيت مي‌جوشد. طراحي بيش از دويست پروژه تحقيقاتي، طرح سي و هفت داستان تعليمي، ابداع دهها روش NX (روش‌هاي فعال سازي مغزي ـ ذهني)، ابداع دهها فرمول تفکري بديع و طرح انواع نظريات بنيادي، بروزاتي از اين خلاقيت عظيم است.

ديدگاه‌هاي او در موضوعات معمول زندگي مانند ازدواج، خانواده، حکومت، شغل مناسب، تغذيه، دين و غيره تفاوت زيادي با ديدگاههاي معمول دارد. وقتي نظرش را در باره موضوعات مختلف مي‌گويد يا ايده اش را در مورد خاصي مطرح مي‌کند غالباً نظرات و نقشه‌هاي ديگر کم رنگ مي‌شوند. با اين حال نظرات و مواضع اصلي اش را در باره خيلي از چيزها واضح نمي گويد و آنها را اغلب به صورت سربسته مي‌گويد.

او خود را بعنوان معلم زندگي و تعليم دهنده حقيقت معرفي کرده است و به «زندگي حقيقي و پرداختن به حقيقت زندگي و دوري از زندگي موهوم و دروغين» کراراً توصيه کرده است. درباره بسياري از حرفهايي که در باره اش گفته شده است سکوت مي‌کند يا پاسخ صريحي نمي دهد و کشف حقايق را به سوال کننده واگذار مي‌کند.

معني اين واگذاري ممکن است اين باشد که تا چيزي را دروناً نيافته‏ايد و متوجه نشده‏ايد، قبول نکنيد.[4] از نظر او انسانها به گروه‏هاي مردگان، خفتگان، اوهام‏زدگان… و بيداران تقسيم مي‏شوند که بيداران خودشان هفت دسته‏اند و تنها اين هفت گروه به نجات و بزرگي رسيده‏اند و به تجربه زندگي حقيقي نائل شده‏اند.

ايليا «ميم» از اينکه در ميان دوستداران خود به يک بت مبدل شود دائماً گريخته است و بعضي اوقات صرفاً به دليل شکستن اين بت ساخته شده در اذهان برخي از دوستداران، به اعمال ظاهراً شکننده‏اي دست زده است. او دائماً پيروي و وفاداري ياران خود را آزموده و آنان را اصطلاحاً غربال کرده است و از اين رهگذر بعضي وقتها بجاي جذب افراد آنان را دفع کرده است. به نظر مي‏رسد، در موقعيت‏هايي خود را به عمد در معرض محکوم شدن قرار داده است و همراهان خود را به قضاوت شتابزده تحريک کرده است بلکه شايد او را محکوم کنند…

اينکه انسان به حرف و ادعا و عنوان نيست و به شعور و انديشه‌ها و نشانه هاست يکي از تأکيدات اوست. تفاوتي نمي کند که انساني بگويد من آدم خوبي هستم يا بدي، چون همۀ مردم جهان ادعاهاي زيبا و مقبولي دارند، پس اگر کسي بگويد راستگو هستم به همان اندازه مهم نيست که بگويد دروغگو هستم چون اين هردو، ادعاست. چيزي که واقعيت فرد را نشان مي‌دهد، محصولات اوست، نشانه‌هاي اوست. اعمال و انديشه‌هاي اوست، جز اين همۀ انسانها تمايل دارند که ادعا کنند و بگويند خوب و بسيار خوب هستند…

او گاهي در برابر تحريکات مختلف با سکوت و بي‏واکنشي مواجه شده است و همين موضوع موجب ترديد يا ابهام بعضي از اطرافيان وي شده است. در بعضي از گزارشاتي که در اينباره وجود دارد وقايع چندي مورد اشاره قرار گرفته که حاکي از همين مطلب است. مثلاً در خاطره‏اي نقل شده که او در برابر درخواست و اصرار بعضي از افراد که از او خواسته بودند تا عمل خارق العاده‏اي انجام دهد و حتي در ادامه، به تمسخر و توهين دست زده بودند، با بي‏تفاوتي و خاموشي برخورد کرده بود که همين موجب ترديد بعضي از شاگردان شده بود يا اينکه در جايي مورد تهمتهايي شديد قرار گرفته که به آن جوابي نداده است. در مواردي به سؤالاتي که گاه خيلي ساده هم بوده‏اند، جوابي نداده است و از طرف سؤال‏کننده به ندانستن متهم شده است. در موارد متعددي او جملاتي را در محکوميت خود گفته است. البته اينها جملاتي چند پهلو بوده‌اند که مي‌توان معناي محکوميت را نيز از آن استخراج کرد. «اگر انسان هست چه نيازي به دفاع از خود دارد و اگر نيست چرا بايد تلاش کند خود را اثبات نمايد…».

ايليا «ميم» علاقه‏اي به آشکار شدن در بين جمع از خود نشان نداده است و شهرت و معروفيت را نوعي اسارت مي‏داند و به آن پشت کرده است. با تقليد کورکورانه مخالف است و حتي تقليد (کورکورانه) از خود را براي يارانش مجاز ندانسته است. با مطلق‏گرايي شاگرداني که به بهانه همانندي با او به آن دست مي‏زنند مخالف است و ايده‏آل افراد را در هر زمان، آن چيزي مي‏داند که به تناسب شايستگي و آمادگي به آنها مي‏رسد.

در مقابل نظريات تصديقي و تأييد کننده‌اي که پيرامون ايليا «ميم» رام الله وجود دارد اظهار نظرهايي منفي هم به چشم مي‌خورد. اظهاراتي که از طرف منتقدان مختلف و غالباً با حالتي بدبينانه يا متعصبانه نسبت به او ابراز شده است. خلاصه بعضي از انتقادات مطرح شده اين است که او فردي کافر، مرتد و بدعت گذار است يا ساحر و جادوگر است. بعضي هم معتقدند که او شخصي ديوانه است و عده‌اي ابله و ديوانه را به دور خود جمع کرده است. جالب اينکه بعضي از طرفداران انقلاب، او را عامل استکبار جهاني براي کوچ دادن جوانان به سمت غرب دانسته اند. عصبيتها و تناقض‌هاي شديدي که در بعضي از اين انتقادات به چشم مي‌خورد مي‌تواند بيانگر واقعيت‌هاي ناگفته‌اي باشد که در دل انتقادات وجود دارد.

چکيده بعضي از نسبتها و انتقادات ديگر را مي‌توان اينطور بيان کرد: روح مسيح، شيطان، ساحر و جادوگر، روح خدا، ساي باباي سوم، بنيادگراي مدرن، پسر خدا، معلم جهاني، مروج خرافات و تحجرگرايي، پسرخوانده آمريکا، گاندي ثاني، مفسد في الارض، کافر و ضد خدا، معجزه گر، مدعي قرآن، شياد، پسر شيطان، ليدر فرهنگي غرب درخاورميانه، مدعي الوهيت و حلاج جديد. او بر ضرورت تحولي جهاني به صورت بديهي اشاره کرده است و آنرا حتمي و نزديک مي‏داند و تأکيد کرده است که بايد خود را آماده و مهيا کنيم.

طيفهايي از پيروان او بويژه نزديکان و آشنايان قديمي‌تر به تأکيد شهادت مي‌دهند که او داراي نيروهاي خارق العاده و قدرت عظيم روحي و شعور استثنايي است. آنان براي مدعاي خود به صدها تجربه و مشاهده حضوري خود و ديگران استناد مي‌کنند. آنها شديداً به اين موضوع اعتقاد دارند که کلام او داراي قدرت تغيير دهنده و بسيار اثرگذار است و اينکه کلمات او بسيار کارسازند و چيزهايي که مي‌گويد واقع مي‌شود. بعضي از گزارشها و تجربيات مذکور، تاکنون در چندين کتاب و در نشريات مختلف، بيان شده است. چندين کتاب در باره اعمال خارق العاده و توانايي‌هاي او نوشته شده است و فيلم‌هاي مستندي از شاهدان بسيارِ اين وقايع تهيه شده است. بخشي از اين فيلم‌ها و کتابها در باره استاد روح الله و اعمال او مي‌باشد…

او به تعدادي از پيروان خود عهدي را داده است که محتواي اصلي آن با اين عبارت بيان مي‏شود «الهي تسليم و خدمتگزارم». اين عهد با عبارتهاي مشابهي نيز بيان شده است اما در همه شکل‏ها بر مفهوم تسليم استوار است. اصل عبارت: «الهي ‌اي که با مني تسليم و خدمتگزارم و روز و شب تو را مي‏خوانم».

لینک‌های مرتبط:

سایت هواداران استاد ایلیا میم رام الله,وبلاگ آمین1,وبلاگ آنتی کالت,وبلاگ دریچه نور,پایگاه معرفی جنبش های نوپدید دینی,وبلاگ ترویج راستی,مدافعان استاد فتاحی,درون کاوی,علم مبارزه,اسرار ماوراء,دیده بان ادیان و مذاهب,آمین3,سایت حامیان استاد ایلیا رام الله,پایگاه دیده بان ادیان و مذاهب,الگوی هستی,عصر اگاهی,پایگاه حامیان استاد فتاحی,خبرنویس آزاد,درباره ایلیام,ویکی پدیای فارسی,پیمان فتاحی,دالایی لاما,اوشو,کریشنا مورتی,سای بابا,اکنکار

Key(h)توهین و فحاشی نهاد امنیتی دایره ادیان و مذاهب به استاد ایلیا میم,توهین و فحاشی نهاد امنیتی دایره ادیان و مذاهب به پیمان فتاحی,توهین و فحاشی نهاد امنیتی دایره ادیان و مذاهب به استاد ایلیارام الله,بازجویی و بازداشت,دستگیری و بازجویی, روش های بازجویی و ضد بازجویی, روش های بازداشت و ضد بازداشت, روش های زندان و ضد زندان, احضار و بازجویی, احضار و تفتیش عقاید, نهاد امنیتی دایره ادیان و مذاهب کیست, نهاد امنیتی دایره ادیان و مذاهب و شگردها, نهاد امنیتی دایره ادیان و مذاهب برخوردها, جنایات نهاد امنیتی دایره ادیان و مذاهب, احضار و بازجویی و دستگیری, دفتر پیگیری های وزارت اطلاعات, بازجویی همزمان دو نهاد امنیتی از پیروان ایلیا رام الله-پیمان فتاحی, فشار تهدید احضار بازجویی اداره ادیان وزارت اطلاعات با ایلیا میم و الاهیون, دانلود ارماگدون, دریافت فایل تصویری ارماگدون, ارماگدون, ارماگدون چیست و کجاست, ارماگدون یعنی,


[1] اسم شناسنامه اي ايليا «ميم» پيمان فتاحي مي باشد.

[2]این متن در سال 1377 نوشته شده است. در سال 1377 سن ایشان 25 سال بوده است.

[3]ملامتیون گروهی از اساتید بوده‌اند که یکی از ویژگی های آنان تلاش برای بدتر نشان دادن ظاهر خود از باطنشان بوده است و بر حذف ریاکاری تاکید داشته‌اند و این رفتار را یکی از ضرورتهای تجربۀ توحید و لااله الا الله می دانستند. ملامتیون ظاهر خود را بدتر از باطنشان نشان می دادند و گاهی برای تامین این منظور به رفتارهای به ظاهر بد و متضاد دست می زدند. به همین دلیل مورد ملامت و سرزنش مردم قرار می گرفتند. بعضی از ملامتیون خود را کافر، دیوانه و گمراه نشان می دادند یا به طرق دیگر به دفع مردم پیرامون خود می پرداختند. در اکثر فرهنگهای باطنی و اساتید متعلق به آن، روش ملامتیون به وضوح قابل بازیابی است. از نظر بیشتر ملامتیون یکی از بتهای زندگی انسان «نظر مردم» است که این در مقابل نظر خداوند قرار دارد بنابراین آنها از این طریق به شکستن این بت اقدام می کنند. (و)

[4] این جمله، نقل به مضمون است.

Categories: Uncategorized | Tags: , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , ,

گفت و گو با عضو مرکزی منصورون – استراتژي هاي دايرۀ مذاهب و حرکت ال یاسین – پیروان ایلیا رام الله : پیمان فتاحی

هوالحي

پیروان ایلیا رام الله – پیمان فتاحیتاکتیک ها و ضد تاکتیک ها – قسمت اول

 

 


یک- استراتژي هاي دايرۀ مذاهب عبارتي است كه زياد آن را مي شنويم. لطفاً در بارۀ اين استراتژي ها توضيح دهيد.

دايرۀ مذاهب يك هدف كلي دارد. نابودي الياس و اِل ياسين؛ و بصورت كلي نابودي همۀ جريانهاي معنوي، فرهنگي يا مذهبي كه خارج از ايدئولوژي شيطاني و طالباني دايرۀ مذاهب قرار دارند كه طبعاً تخريب رهبران آنها اولويت اول است.

اما دايرۀ مذاهب براي رسيدن به اين هدف از تاكتيكها و رويكردهاي مختلفي استفاده مي كند كه بعضي از آنها را در اينجا مي گويم:

الف) ايجاد جبهه هاي انحرافي و انحراف توجه. دايرۀ مذاهب سعي مي كند با به ميدان كشيدن صداوسيما، روزنامۀ كيهان، جمهوري اسلامي، رسالت، جام جم، سخنرانان و نهادهاي مختلف، تمركز ما را از روي « دشمن اصلي» كه «دشمن واحد» است حذف كند و ما را دچار پراكندگي توجه و پراكندگي واكنش كند. نبايد فريب بخوريم. در هر تهاجمي، در هر ضربه اي بايد بدانيم كه دشمن اصلي ما دايرۀ مذاهب و در واقع ايدئولوژي طالباني اشرار مذهبي دايرۀ مذاهب است. اين ضد تاكتيك را خلاصه كرده ايم در شعار «دايرۀ مذاهب، دشمن اصلي ماست» يعني در هر حمله اي، در هر اتفاقي بايد دايرۀ مذاهب و اربابان و بزرگان و مقدسان آن را هدف قرار دهيم. اگر به اشخاص مختلف، به نهادها، نشريه ها و … توجه كنيم آنها را در اولين تاكتيك شان ياري داده ايم و موفق كرده ايم. حتي ما نبايد توجه خود را بر اطلاعات و ديگر نهادهاي امنيتي منحرف كنيم. فقط و فقط « دايرۀ مذاهب» كه تركيبي است از روحانيت ارشد طالباني، غول هاي امنيتي و گشتاپويي و معلمان بزرگ فرهنگ اشرار.
ب ) تفرقه و نفاق دومين تاكتيك اصلي دايرۀ مذاهب است. آنها با توليد انواع ويروس ها، بدبيني ها و تحريف ها سعي دارند كه بين ما و مخصوصاً بين پيروان استاد با استاد تفرقه و جدايي بيندازند و ما را از هم جدا كنند. به هر قيمتي و با هر روشي مي خواهند سر را از بدن جدا كنند و سپس يا همزمان، بدن را قطعه قطعه كنند. اول روح و ريشۀ درخت را مي زنند و بعداً كه درخت بي جان و خشكيده شد، آن را تكه تكه مي كنند. دايرۀ مذاهب همۀ نشانه هاي منافق و نفاق كه در قرآن و روايات وجود دارد را با خود دارد. روش اصلي كار آنها تفرقه و نفاق است و اصلي ترين اهرم هاي آنها دروغ و حقه و جعل و تحريف است. امروز بر همۀ مردم جهان آشكار و اثبات و مستند شده كه دروغگوترين و حقه بازترين موجودات جهان معاصر، همين قماش هستند و اين واقعيت هر روز با چند سند جديد در رسانه هاي بين المللي افشا مي شود. شايد حجم دروغ ها، حقه ها، جعل ها و مونتاژ كاري هايي كه در اين دو سه ساله از اين قماش در رسانه هاي خبري جهاني افشا شده بيشتر از كل حجم مستندات دروغ اتحاد جماهير شوروي سابق باشد که بعداً از هم فروپاشید و مضمحل شد. اين دو سه سال يك باتلاق و لجنزار بزرگ از حقه ها و دروغ هاي اينها براي همۀ دنيا آشكار شد. اما طي نيم قرن گذشته آن لجنزار بزرگ و پهناور، در نظر جهان، حداكثر يك بطري پر از لجن بود.
ج ) تحريف را به اين دليل جداگانه هم مي گويم چون اگر يك دست دايرۀ مذاهب دروغ و دروغگويي است، دست ديگرش تحريف است. تحريف، تركيب واقعيت و دروغ است طوري كه برآيند، دروغ شود. آنها يك آجر واقعي بكار مي برند و هزار آجر دروغين از جنس مقوا كار مي گذارند. يك حرف راست را با هزار حرف دروغ تركيب مي كنند. مي گويند يك، دو، ساخ، چاخ، پاخ، شاخ … . اين يعني تحريف. يا اينكه يك اشارۀ انحرافي مي كنند و بعد همۀ توضيحات را حذف مي كنند. اين يعني تحريف. جملۀ داخل متن را، خارج از متن استفاده مي كنند. جهت ها را عوض مي كنند…
د ) چهارمين استراتژي آنها، اغفال است. آنها همۀ قربانيان و متهمان خود را اغفال مي كنند. نمي گذارند با چشم باز نگاه كنيد. نمي گذارند از منابع مختلف دريافت كنيد. نمي گذارند خودمان موضوع را بررسي كنيم و اگر بخواهيم با چشم باز و گوش باز خودمان بررسي و قضاوت كنيم، از وحشت دچار رعشه مي شوند. دستشان را روي چشم هاي قربانيان مي گذارند و مي گويند واقعيت همان است كه ما توصيف مي كنيم؛ همانكه دروغگوترين و حقه بازترين جانوران جهان توصيف مي كنند. اين كلمۀ جانور توهين نيست، عيناً كلمه اي است كه خداوند در قرآن بارها و بارها نسبت به اين جماعت ملعون و منافق بكار مي برد. حتي خدا آنها را پست تر از چارپايان توصيف كرده. اينها حتي مسئولين نظام را هم اغفال مي كنند. هم به خود استاد و هم به بعضي از دوستان زنداني ما هم اين نكته را بارها يادآوري كرده اند كه ما استاد سياه بازي و مونتاژ هستيم. مثلاً مسئولين نظام را اغفال كردند كه اِل ياسين يك جرياني مثل جريان مسيحيت از نوع كليساهاي خانگي است يا مثل بهايي ها. حتي با دروغ و حقه ما را شبيه كمونيست ها يا مجاهدين خلق به چند نفر از مسئولين ارشد معرفي كرده بودند.
ه ) پنجمين تاكتيك آنها، تحريك و تحريص است. آنها آرزو دارند كه در شرايط كنترل شده، كنترل شده از نظر آنها، بتوانند اتهامي مثل محاربه يا فرقه يا جرمي سنگين را به ما نسبت بدهند. به همين دليل در شرايط بحران، وقتي استاد در سال 86 انفرادي بود، مديريت به گونه اي بود كه 99% فعاليتهاي خيلي تحريكي را متوقف مي كرد. الان هم كه استاد براي دوازدهمين ماه در سلول انفرادي است باز هم ما توانسته ايم كه هيجانات كور را كنترل كنيم و واكنش هاي غيرفرمولي و غيرريشه اي انجام ندهيم. دوازده ماه يا دوازده سال ديگر هم استاد در انفرادي بماند باز هم از اين الگوي بزرگ كه تضمين موفقيت ما و استاد و كل حركت است خارج نمي شويم. آنها در اين مدت در اين خيال بودند كه از بچه ها كاري غيراصولي سر بزند كه مثلاً‌ بتوانند رسماً به آنها مهر محاربه يا فرقه و بدعت گذار بزنند. مثلاً آنها آرزو داشتند كه چند نفر خودكشي كنند. بعد بگويند همه ديديد كه اينها فرقه هستند اما وقتي شنيدند كه سه نفر از دوستان ما مي خواهند در اعتراض به سياستهاي طالباني و خفقان آور دايرۀ مذاهب ( و نه بخاطر استاد كه حالتي فرقه اي پيدا مي كرد) دست به خودسوزي بزنند دچار رعشه و وحشت شدند.
ما نبايد به تحريكات آنها جواب بدهيم بلكه كارها بايد در هماهنگي با مرجع بالاتر و يا بر اساس فرمول هاي تفكر و مبارزه باشد. نبايد تحريكي عمل كنيم بلكه ضربه هاي ما به دايرۀ مذاهب بايد ماندگار، طولاني مدت، ريشه اي، تصاعدي و فراگير باشد. اگر قرار بود يكي از دوستان ما خودسوزي مي كرد طوري آن را انجام مي داد كه ناو هواپيمابر اشرار مذهبي را مخصوصاً فرماندهان و بزرگان پشت پردۀ آن را براي هميشه نابود كند. در اين صورت اين كار همراه مي شد با يك پيام جهاني، در اعتراض به سياست هاي خشن و خفه كننده، طوري كه همۀ مردم جهان در آن واحد مراسم را ببينند و دهها مؤلفۀ ضروري دیگر؛ اما اين كار انجام نشد و قرار هم نيست انجام شود…

دو – در مقابل استراتژي هاي دايرۀ مذاهب ما چه برنامه اي داشته ايم؟
اگر روند تغييرات و برنامه ها را يك بررسي كلي كنيد بلافاصله متوجه مي شويد كه استراتژي ها و ضد تاكتيك هاي ما چه بوده. بايد خاطر شما باشد كه از سال 1383 كه زمزمه هاي برخورد مستقيم دايرۀ مذاهب شروع شد، مكانيزمهاي تكثير هم فعال شد. قرار شد هر عضو شوراي مركزي ياسين تعدادي را بعنوان همانند خود تكثير كند كه بعضي موفق بودند، بعضي ها كمتر موفق بودند و بعضي هم ناموفق. در دوره هاي زندان استاد، استراتژي تكثير اعضاء كليدي و مركزي، حتي اعضايي كه خودشان تكثير شده هاي قبلي بودند، شدت گرفت و امروز طيف گسترده اي از دوستان تكثيري را داريم. تكثير در همه جا رخ داد. يك كلاس دوازده كلاس شد. يك كانون 60 كانون شد. بعداً 180 كانون شد. يك سال بعد حدود 720 كانون در برنامه قرار گرفت. مديريت بحران و روشهاي راهبرد مبارزه به تعداد قابل توجهي از اعضاء فعال و حتي نيمه فعال و غيرفعال آموزش داده شد. كتابهاي واكنشي، سی چهل برابر شدند…

استراتژي دوم ما ايجاد زرادخانۀ بزرگ فرهنگي و ضد اِبا بود و انتقال اينها به خارج از كشور. الان ما در زرادخانۀ بزرگ خود دهها هزار مقاله، نامۀ سرگشاده، تصاوير و چيزهاي ديگر داريم كه هنوز منتشر نشده اند و نبايد هم فعلاً منتشر شوند مگر در زمان اضطرار. آنهم اضطرار به تشخيص برنامه ريزان اصلي. در آن صورت مثل ابابيل كه سنگها را بر سر اصحاب فيل (البته اينها به اصحاب قير شبيه ترند)ريختند و مانع از خرابي خانۀ خدا شدند، اگر وقتش شود از زمين و آسمان بر دايرۀ مذاهب آتش مي باريم. البته در اين دو سه ساله خود خداوند اين كار را به عالي ترين شكل ممكن انجام داده است و اينها را بعنوان دروغگوترين و حقه بازترين موجودات اين جهان و تاريخ بشر معرفي كرده است. هم دروغگوترين، هم نامرد ترين، خائن ترين و پست ترين و فرومايه ترين موجودات. هر كس در خانه اش VOA يا BBC داشته باشد يا گاهاً سري به اينترنت و رسانه هاي جهاني بزند در يك چشم بهم زدن متوجه مي شود.
سومين برنامۀ ما برخورد آينه اي بود. هر كاري كه آنها با ما يا استاد انجام دادند ما آن را بصورت آينه اي با بزرگان و مقدسان آنها انجام داديم كه هنوز يك از ده هزار آنهم منتشر نشده اما … در كنار اين سبك از مبارزه [سبك آينه اي] ما بطور گسترده از سبكهاي تعميمي، موازي، نمادين ، كشش همسو و تبديلي هم استفاده كرديم …
چهارمين استراتژي، تأكيد بر فيلم سازي و آموزش فيلم سازي بود. در اين سه سال بيش از چهارصد و بيست فيلم كوتاه و خيلي كوتاه يا فيلم هاي متوسط و بلند با محوريت محكوميت دايرۀ مذاهب، روش هاي آنان، ايدئولوژي شيطاني آن، فرهنگ طالباني آن و بزرگان و معلمان آن و نيز در حمايت از استاد ساخته شد. تعداد زيادي از دوستان تدوين و فيلم سازي را در حد آماتور ياد گرفتند. صدها نامۀ سرگشادۀ ويدئويي ساخته شد…
در پنجمين طيف ضدتاكتيك ما سعي كرديم حركت را از حالت واحد خارج كنيم. آن را موازي كنيم. بصورت خوشه هاي موازي تا كاملاً موازي. طوري كه اگر بر فرض يكجا نابود شد پانصد جاي ديگر برقرار باشد و فوراً دچار زايش شود. همۀ روال هاي منفردي را كه وجود داشت حتي مراجع هماهنگي كار را متكثر و موازي كرديم.
وقتي ديديم آنها بعضي از اطلاعات ما را دارند وارد ششمين استراتژي شديم. آنهم، مختصات ديناميكي بود. ما همۀ مختصات حساس را حتي المقدور و مقطع به مقطع تغيير داديم. گاهي حتي بعضي از بچه ها در طول اين سه ساله هشت اسم مستعار داشته اند، يا مختصات فعاليتها، قرارها و كدها و بسياري از چيزهاي ديگر.
هفتمين استراتژي، تعامل و ارتباط راهبردي با شبكه هاي ماهواره اي بويژه VOA و BBC و راديوهاي مختلف بود… همچنين ما فضاي بسيار موثري را … اپوزيسيون …
در هشتمين استراتژي تلاش كرده ايم استاد را به زبان جهان و با توجه به فرهنگ جهاني معرفي كنيم و بشناسانيم. كارهايي مثل آماده سازي دكترين ها و نظريه هاي بنيادي استاد و تشريح تئوري هاي فراگيري كه ايشان طرح كرده اند (كتاب 365 نظريه و دكترين) ساخت تعداد زیادي فيلم كوتاه، عمومي سازي بعضي آموزه هاي ايشان و انتشار قسمتي از تصاوير ايشان در همين راستا قرار داشت كه با حجم بالايي از كار همچنان ادامه دارد…

گفتگو با عضو مرکزی منصورون، از گروههای حمایتی وابسته به حركت اِل یاسین
1/10/88

لینک های مرتبط: سایت حامیان استاد ایلیا رام الله,وبلاگ آمین,وبلاگ ضد فرقه رام الله,وبلاگ آنتی فرقه,وبلاگ زندگی,سایت دیده بان,وبلاگ اسرار ماوراء,وبلاگ دنیا نور,وبلاگ اسرار ماوراء – 2,سایت بامداد خبر,خبر دستگیری,سایت دیده بان ادیان,وبلاگ الگوی هستی,وبلاگ الگوی هستی – 2,سایت هواداران استاد ایلیا رام الله,وبلاگ عصر دانایی,وبلاگ انعکاس

کلیدواژه های(h): الیاس رام الله ,فتاحی , ال یاسین , استاد ایلیا, ایلیا میم رام الله, الیا رام الله, رامالله, رام اللهیان, رام اله, ایلیا رام اله, راما الله, ایلیا م رامالله, ایلیا م رام الله, آل یاسین, اِلیاسین , ایلیا میم , ایلیا میم رام الله , ایلیا میم رام اله , ایلیا رام الله , استاد ایلیا , استاد ایلیا میم رام الله , رام الله , رامالله , پیمان فتاحی , جمعیت ال یاسین, ایلیا م رامالله, استاد الیاس رام الله, الیاس رام الله, جریان های نوپدید دینی, عرفان ایلیا رام الله, پیمان فتاحی – عرفان, بازداشت های غیر قانونی پیمان فتاحی, دستگیری های غیر قانونی پیمان فتاحی, دستگیر شدگان غیر قانونی پیمان فتاحی, دستگیر شدگان غیر قانونی پیمان فتاحی, بازداشت های غیر قانونی ایلیا رام الله, دستگیری های غیر قانونی ایلیا رام الله , دستگیر شدگان غیر قانونی ایلیا رام الله , دستگیر شدگان غیر قانونی ایلیا رام الله , معنویت های نوپدید دینی, ایلیا
Categories: Uncategorized | Tags: , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , ,

بیانیه شماره نوزده منصورون -فرزندان ايليا م رام الله – پیمان فتاحی

بیانیه شماره 19

(منصورون. حامیان ایلیا «میم». حافظان ایلیا «میم»)

(بخش دوم)

 

منشور دفاعی اِل یاسین (پیروان معلم بزرگ تفکر ایلیا «میم»)

1-    شناسايي دشمنان: اولين واكنش به دشمن، شناسايي كامل اوست.

بنابراين، بجاي برخورد با دشمن، ابتدا او را شناسايي كنيد. اين شناسايي شامل همۀ نقاط ضعف و قوت، گذشته، روابط، حساسيتها، انحرافات و خلافكاري ها،‌ فاميل و مسائل فاميلي، آدرس ها و بطور كلي مختصات دقيق عيني و غيرعيني او مي شود اما مهمتر از شناسايي دشمن، شناسايي كامل و دقيق اربابان و فرماندهان پيدا و ناپيداي اوست كه در اينجا هم، اربابان و فرماندهان ناپيداي نفاق و منافقين، بسيار مهم تر از جلو پرده ها هستند. بنابراين شناسايي دشمن شامل دو اولويت است: اولويت اول شناسايي سلسله مراتب دشمن و بويژه اربابان بزرگ و پشت پردۀ اوست و اولويت دوم شناسايي كامل عيني و غيرعيني خود دشمن. شناخت دشمن می بایست آنقدر کامل شود که با شناخت خود همانند شود. قدم هاي بعدي، كاري تخصصي و كارشناسي است و بنابراين نياز به تصميم و واكنش كارشناسان امور یا اتاق های فکر مرجع دارد. از سوي ديگر در حالي كه بايد دشمن را بشناسيم اما نبايد بگذاريم دشمن ما را بشناسد. كاري كنيم كه دشمن نتواند ترسيم و محاسبه اي واقعي در بارۀ ما داشته باشد؛ براي اين منظور از فنون ناشناختگي بهره ببريم. (توضيح بيشتر در ضميمه منشور)

2-     مسائل را به فرصت ها تبديل كنيد:  هر مسئله اي را به امكانات خلاق مبدل كنيد. حتی زباله ها را هم می شود بازيافت كرد و از آن انرژي گرفت.

هر حمله، فشار، نقد و تخريب را يك فرصت تلقي كنيد و آن را به بهترين امكاني كه مي توانيد تبديل كنيد. نبايد هيچ چيز را هدر داد. همانطور که زباله ها را مي شود بازيافت كرد می توان توهین ها و دروغ های دشمن را بازیافت و به ضربات سنگینی بر علیه او تبدیل کرد. در سالهاي گذشته ما تلاش كرديم همۀ فشارها و تخريب ها را به مواد اصلي و اوليۀ كتابها، فيلم ها، ضدفيلم ها و ضد تحريف هايي كه در بارۀ معلم حق و تعاليم حق ساخته شده است بدل كنيم. تلاش كرديم همۀ ضربه ها را از طريق فرآوري در فيلم ها و كتابها و استراتژي هاي جديد به قوۀ محركه و به خود حركت تبديل كنيم. سنگهايي را كه القاعدۀ فرهنگي به سوي ما پرتاب كرد جمع كرديم و از آنها طلا و فلزات گرانبها را استخراج كرديم. ژاپني ها از لجنزار براي پرورش و صادرات قورباغه استفاده مي كنند و در كنار آن لجن درماني را براي برخي بيماران انجام مي دهند. فاضلاب ها را براي توليد الكتريسيته و غني سازي خاك هاي كشاورزي بكار مي برند. از زهر مار و گزندگان ديگر قويترين داروها تهيه مي شود و همۀ اينها به ما يادآوري مي كند كه اصل تبديل را هرچه بيشتر و كاملتر در بارۀ‌ فشارها، مسائل و هر چيز ناخوشايندي بكار بگيريم. ما نبايد حتي يك كلمه يا يك حركت دشمن را از دست بدهيم. سبک تبدیل یکی از تأکیدات همیشگی استاد بوده است که بویژه در روش های تفکر و مبارزه به کرّات بیان شده است. بنابراین باید مشکلات را به مسائل و مسائل را به امکانات و فرصتها و نیروهای جدید مبدل نماییم. جهان بر ضد ایدئولوژی و آیین پلید دایره مذاهب است. جهان و قدرت جهانی با حق است بنابراین ما در این تبدیل و کیمیاگری حمایت جهانی را با خود خواهیم داشت اگر فرآیند تبدیل با مهارت و هنرمندانه انجام شود. (توضيحات بيشتر در ضميمۀ منشور ذكر شده)

3-    فرمول ها را با استفاده از سخت افزار قلم بكار بگيريد: با هر مسئله و مشكلي مواجه مي شويد فوراً آن را بنويسيد و با استفاده از فرمول متناسب حل كنيد.( به اين كار مي گوييم سخت افزار قلم)

وقتي با فشارها و مسائل روبرو مي شويد آنها را بنويسيد و حداكثر شناسايي را نسبت به آنها انجام دهيد (شناخت مسئله). سپس با رجوع به الگوها و فرمول هاي حل مسئله آن را حل کرده و تبديل به فرصت ها و امكانات طلايي كنيد. ساده ترين فرمولي كه در دست داريم روش سه دهم و سپس، هفت دهم است. همچنين اگر لازم است مسائل را تحليل كنيد به الگوهاي تارزدايي عنكبوت و الگوهاي مشابه مراجعه نماييد. در برخورد با فشارها، واكنشي و هيجاني عمل نكنيد بلكه حداكثر تدبير و تفكر را بكار ببريد كه لازمۀ آن استفاده از قلم و فرمول ها است. بعد از نوشتن مسائل و حل و تبديل آنها نمونه اي از اين گزارش ها را براي استفاده در كتابها، فيلم ها و ضدفيلم هاي بعدي به مراجع مربوطه تحويل دهيد تا مراحل ديگري از تبديل در بارۀ‌ آن انجام شود.

هر مسئله ای و هر حمله ای باید با استفاده از فرمول های مربوطه (بعد از مرور فرمول ها) برای واکنش دهی، برنامه ریزی شود (قاعدۀ‌ برخورد فرمولي). هر گونه واکنش هیجانی و احساسی یا واکنش کور و برنامه ریزی نشده مطلقاً ممنوع است.

4-     پرهيز از جدل: از جدل با مخالفان و دشمنان پرهيز كنيد همانطور كه از مصرف سيگار پرهيز مي كنيد. بحث و جدل بيهوده تا حدي ارضاء كننده و تسكين بخش نيازهاي تفكري و هويتي انسان است همانطور كه سيگار تأثير بسيار مخرب اما تا حدی تسكين بخش دارد. جدل كردن مانند سفره انداختن بر شنزار روان است. زمان و انرژي خود را در كارهاي غيرموثر و غير تعيين كننده هدر ندهيد. بحث و جدل غیر اصولی و غیرتعیین کننده یکی از روزنه های هدر دادن زمان و نیروی مبارزه است. بحث های تعیین کننده و مناظره های کلیدی اگر در شرایط عادلانه و همراه با مستند سازی و ماندگارسازی انجام شود به احتمال بیشتر هماهنگ است.

5-     در تله گير نيفتيد: عمدۀ ضربه ها و مسئله سازي ها صرفاً سناريوهاي دايره مذاهب است بنابراين وارد بازي ها و تله هاي دايره مذاهب نشويد.

نگذاريد دشمن با شما بازي كند بنابراين در قدم اول وارد بازي هاي رنگارنگ و گوناگون دایرۀ مذاهب كه ماهيت همۀ آنها يكسان است نشويد. حتي بازيهاي سالم و بي خطر هم با دشمن نكنيد چون نيات و دشمني هاي او راهبرد كنندۀ او هستند و قطعاً در اين بازيهاي بظاهر سالم چند زمانه، ضربه هايي طراحي شده است. اگر ناخواسته به بازي وارد شده ايد فوراً بيرون بياييد و نگذاريد دشمن با شما بازي كند. هر حركت دشمن حيله گري مانند دايره مذاهب را يك تله و ضربه فرض كنيد و طوري رفتار نكنيد كه او مي خواهد. نگذاريد دشمن شما را به دنبال خود بكشد. سناريوي او را دنبال نكنيد بلكه به بهترين شكل ممكن سناريوي دشمن را به هم بريزيد و در بهترين زمان سناريوي خوب را غالب كنيد.

6-    وادار كردن دشمن به انكار: بگذار دشمن دروغ هایش را بگوید و شخصیت دروغگویش را نشان دهد.

وقتي دشمن واقعيت هاي مسلم و آشكارنشده را انكار می كند، خود را در باتلاقي بلعنده گرفتار مي سازد. بنابراين وقتي مي بينيم كه دشمن در حال انكار واقعيت مسلم و قطعي است نبايد فوراً واكنش مخالف نشان بدهيم بلكه مي بايست انكار و در واقع دروغ و تحريف هاي او را مستند كنيم و از اين استنادها كه دال بر دروغگويي و بي اعتباري دشمن است در كتابها و فيلم ها و ضدفيلم ها استفاده نماييم. بايد بگذاريم دشمن در چاهي كه به دست خودش حفر مي كند گرفتار شود. بايد به او ميدان داد تا شخصيت دروغگو و تحريف گر و حقه باز خود را بروز دهد و آنگاه در زمان طلايي و هنگامي كه راه عقب نشيني ندارد، دروغ هاي او را بطور گسترده و پرتكرار افشا كرد. مخصوصاً بوسيلۀ فيلم ها و ضدفيلم هاي كوتاه و با حمایت غیرمستقیم رسانه های قدرتمند. باید به دشمن فرصت آن داده شود تا خودش را یا از طریق عواملش حداکثر دروغ و تحریف را ارائه دهد و سپس طی پروژه های پازلی، بی اعتباری و دروغگویی دشمن را به همگان و برای همیشه نشان داد.

7-     تله گذاري و بازي سازي: براي دشمن شرور تله بگذاريد، سناريوهاي هوشمندانه طراحي كنيد و او را به بازي بگيريد. اگر به دنبال دشمن برويد شكست شما تضمين شده است و اگر دشمن را به دنبال خود بكشانيد به سمت پيروزي مي رويد. دشمن شرور و ظالم را به آزمايشگاه انواع تله ها و فرمول ها و بازيهاي خود مبدل كنيد. آنها را مانند موش هاي طاعوني بكار بگيريد و هوشمندانه ترين و هماهنگ ترين سناريوها را روي آنها امتحان كنيد.

8-    مستند سازي : زندگي مبارزه اي خود را (با ثبت و ضبط چگونگي برخورد با دشمن) مستند كنيد.

همۀ مسائلي كه با آن مواجه مي شويد، همۀ‌ راه حل هايي كه اتخاذ مي كنيد، همۀ اشتباهات و انتخاب هاي درست، همۀ موفقيت ها و شكست ها، همۀ سناريوها و بازي هايي كه طراحي مي كنيد يا در آن گير مي افتيد، و بطور كلي همۀ ابعاد زندگي مبارزه اي خود را ثبت و ضبط كرده و در صورت امكان آن را تبديل به يك كتاب و با همكاري دوستان ديگر تبديل به فيلم كنيد. در صورت امكان اين كتاب و فيلم را بصورت آموزشي تهيه كنيد تا طبق اِعمال اصل تكثير و ازدياد، به بركت زندگي شما مبدل شود.

9-     جذر مسئول نهايي و ريشه زني: فريب مترسك ها و عروسك ها را نخوريد. بر عروسك گردان و ارباب مترسك ها [بزرگان و رهبران اصلي دايره مذاهب؛ دايره فرقه ها] متمركز شويد. ريشه هاي درخت شرارت را هدف بگيريد نه برگ ها و شاخه هاي آن را. مغز و قلب ظلم را هدف بگيريد نه دست يا ابزارهاي دست او را. وقتي منافقان به شما حمله مي كنند اربابان پشت پرده آنها را شناسايي كنيد و واكنش ها را متوجه اربابان پشت پرده آنها كنيد. چشم هاي فتنه را كور كنيد و قلب ظلم و مغز نفاق را هدف بگيريد. در معادلات، مسئول نهايي را پيدا كنيد و با تمركز بر او معادله را حل كنيد. به دنبال سرچشمۀ اصلي انتشار ميكرب ها باشيد و اقدامات اصلي را متوجه سرچشمۀ اصلي ميكرب ها كنيد. وقتي خود را به مترسك ها و ابزارهاي دست عروسك گردان گرفتار مي كنيد در بازي ها، تله ها و سناريوهاي ارباب مترسك ها گرفتار شده ايد.

   یک ضربه بزرگ از هزاران ضربه کوچک موثرتر است. بنابراین باید همۀ برنامه ریزی ها و امکانات و آمادگی را برای واکنش های بزرگ [در محكوميت دايره مذاهب، دايره فرقه هاي شيطاني] به میدان آورد نه واکنش های جزئی. ضربۀ بزرگ متوجه مغز سيستم نفاق و قلب پليد ظلم است. ضربۀ بزرگ، ستون هاي اصلي نفاق و ظلم را از كار مي اندازد و بنيادها و پايه هاي اصلي شرارت را هدف قرار مي دهد (قاعدۀ‌ ضربۀ بزرگ)

10-توليد آنتي ويروس: هر مسئله را (با استفاده از نرم افزار سازي) طوري حل كنيد كه صدها مسئله را حل كرده باشيد. وقتي با ويروس هاي ساخته شده دشمن مواجه هستيد آنتي ويروس هاي لازم را طراحي  و تكثير كنيد. برخورد با ويروس ها فرصت خوبي است براي شناسايي ويروس ها و توليد آنتي ويروس ها. در برخورد با سلاح هاي دشمن، ضدسلاح هاي جديد و متناسب را توليد كنيد. براي هر نيزۀ جديد يك سپر يا ضدنيزۀ جديد توليد كنيد. به ميكرب ها ميدان بدهيد و سپس آنها را كاملاً شناسايي كنيد و پس از توليد قويترين ميكرب كش ها، ميكرب زدايي كنيد.

11-به آمين،تعاليم و متون هماهنگ رجوع کنید: كتاب آمين و ديگر متون تعليمي از يك جنبه سرشار از فرمول ها، ضدفرمول ها و بويژه آنتي ويروس های ضد الاهیسم و ميكرب كش هاي قدرتمند ضد معنوی است. اعتقاد بر اين است كه در مجموعۀ تعاليم حق به همۀ مسائل و ابهامات پاسخ هاي قدرتمند و كافي داده شده است بنابراين در مواجهه با مسائل و مشكلات مي توانيد با رجوع به تعاليم حق و بويژه كتب آمين به حل آنها بپردازيد. اما قرآن مرجع نهايي و اصلي ما براي حل مسائل اعتقادي است. بنابراين هجوم مسائل مي تواند به عامل رجوع ما به قرآن و حديث منجر شود.

12-روش ديناميكي و متغير را بكار ببريد: مختصات و روش ها را مقطع به مقطع تغيير بدهيد.

در روز پاياني ماه (يا حداكثر روز پاياني هر فصل) مختصات ظاهري و هر چيزي كه ممكن است عامل رديابي (توسط) دايره مذاهب باشد را تغيير دهيد. اسامي مستعار، تلفن هاي امن، قراردادهاي كلامي، الگوهاي رفت و آمد، كامپيوترها و هر چيزي كه ممكن است به عاملي براي رديابي شما (توسط دايره مذاهب) منجر شود را تغيير دهيد. علاوه بر آن، تغيير گام به گام روش ها و تاكتيك ها ضروري است.  همچنين به محض اينكه متوجه شديد دايره مذاهب مختصاتي (در هر زمينه) از شما را بدست آورده، اين مختصات را تغيير دهيد. منافقان را گيج و گمراه كنيد همانطور كه خداوند با آنها اين كار را كرده است.

13-خودتان را تكثير كنيد. طبق قراري كه زمستان سال 1385 اكثر مسئولين ال ياسين با خود استاد (ايليا «ميم») داشتند، قرار شد هر مسئول و مدرسي خود را در افراد آماده تكثير كند (قاعدۀ تكثير مديران)در اين مقطع بطور جدي تري بايد به اين قول و قرار عمل كرد. به جاي اينكه صرفاً مسائل را حل كنيد، روش هاي حل آن مسائل را به افراد آماده آموزش دهيد. تكثير هر مسئول و مدرس مي بايست طبق الگوها و فرمول هاي تكثير صورت گيرد. از طريق دفترچه تكثير، همراهي حضوري، ماكت و تجربۀ مستقيم.

هر مدير و مدرسي می بایست مبدل به حداقل 12 و حداکثر 120 مدير و مدرس شود تا اگر خودش دچار مشکل شد، فرد دیگری جای او را بگیرد و از طرف دیگر بطور همزمان بتواند حداقل 12 محور را راهبرد و مديريت کند. (توضيح بيشتر در ضميمۀ منشور)

14-جهاني سازي: خود را در پيوند با امواج جهاني و جهاني شدن بشناسانيد. بنابراين ضروري است ال ياسين و ايليا را به تناسب امواج فعال جهاني معرفي و تبيين كنيم. بايد به زبان جهاني و به شيوۀ هماهنگ با شرايط موجود سخن بگوييم و عمل كنيم. لازم است نقش خود را در ارتباط با وقايع و روندهاي فعال جهاني، بصورت راهبردي تعريف كنيم. بنابر اين دفاع و ضد حمله هاي خود را با امواج جهاني و شرايط روز دنيا پيوند مي زنيم. نبايد نسبت به انواع موج هاي سياسي، اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي بي تفاوت باشيم بلكه حداكثر برنامه ريزي و بهره گيري از اين امواج، به قصد جهاني سازي، ضروري است.

15-دشمن واحد: دچار آشفتگي ذهني و پراكندگي عملي نشويد. دشمن واحد يكي است بنابراين ضروري است كه فقط بر يك دشمن كه آن دايره مذاهب (دايره فرقه هاي شيطاني) است متمركز شد. همۀ دشمنان و مهاجمان ظاهري ديگر تحت راهبرد مستقيم و غير مستقيم دايره فرقه هاي شيطاني (دايره مذاهب) قرار دارند. بنابراين در همۀ ضد حمله ها و دفاع ها مي بايست متمركز بر دايره مذاهب (دايره فرقه هاي سياه) عمل كرد. نبايد به دشمنان مجازي و قالب ها و سپرهاي هجومي دايره مذاهب مشغول شد بلكه در همۀ ضد حمله ها و دفاع ها بايد دشمن اصلي را هدف گرفت.

16-ضد جنگ: روش ها و استراتژي هاي دشمن را بشناسيد و ضد جنگ ها (ضد استراتژي. ضد حمله) را به كار بگيريد. بعنوان مثال عمده ترين تاكتيكهاي دايره مذاهب (دايره فرقه هاي سياه) عبارتند از:

1-دروغ      2- تحريف و مونتاژ (بويژه با استفاده از سبك نقطه زني و برش و جعل)      3- حقه و فريب         4- نفاق (تفرقه و اختلاف افكني)        5- اغفال مسئولين ميانه رو     6- بمباران ذهني (توجيه اغفال گرانه)      7- شبيه سازي منفي و پيوند تبليغي مخالفان با موضوعات نفرت انگيز        8- ريشه زني (سرزني) و سپس انهدام ريشه      9- بدبين سازي و سياه نمايي (اتهام زني موذيانه)       10- شبهه افكني و ترديد زايي    11- لقب سازي       12- تحقير و كوچك نمايي         13- سناريو نويسي و تلاش براي تحميل سناريو بر واقعيات جاري       14- موج سواري با افكار عمومي و احساسات مردمي       15- وحشت زايي        16- سوء استفاده از مقدسات و استفادۀ ابزاري از آن       17- هدف وسيله را توجيه مي كند      18- استفاده از بلندگوهاي مختلف      19- اتهام زني      20- ترور مرحله اي        21- مشغول سازي       22- انكار واقعيت ها    

 

17-شعار بسازيد: هر معنا و مفهوم مورد توجهي را [در دفاع از حقانيت و در محكوميت دايره مذاهب؛ دايره فرقه هاي سياه] به يك شعار تبديل كنيد. نه فقط آرمانها و قصدهايمان را به شعار تبديل نماييم بلكه كليۀ موضع گيري ها را به شعار مبدل كنيم. فراموش نكنيم آموزۀ «شعارها، شعورها را مي سازند و شعور همه چيز را مي سازد» همۀ مفاهيم كاربردي و راهبردي را مي بايست بصورت شعار درآوريم؛ همۀ روش ها، اصول، خطوط، استراتژي ها و راهبردها. همچنين از طريق شعارها مي توانيم چيزهايي را تغيير جهت دهيم كه راه ديگري براي تغيير جهت آنها نيست بنابراين شعارها را به مثابه «نرم افزارهاي كاربردي» مي بايست طراحي كرد و از طرق مختلف انتشار داد.

18-مدارهاي دفاعي: براي هر دسته از تهاجم ها و مسائل يك مدار دفاعي ويژه را طراحي و راه اندازي كنيد.

اين توصيه متوجه برنامه ريزان است. براي انواع مختلف فشارها و هجوم هاي دايره مذاهب، مدارها، الگوها و نرم افزارهاي دفاع تخصصي ايجاد كنيد. براي هر نوع پاسخ و دفاعي (در مقابل هر حمله) مكانيسم سازي كنيد. همچنين كانون هاي دفاع تخصصي را براي راهبرد اين انواع دفاع ويژه راه اندازي نماييد. تهاجم و تخريب هاي دايره مذاهب به راحتي تبديل به دانش تخصصي دفاع رواني، كارورزان دفاع رواني و مراكز تخصصي دفاع رواني مي شود بنابراين نبايد از اين فرصت غفلت نمود بلكه بايد آن را در برنامه ريزي ها و برنامه سازي ها منظور كرد.

19-احياء اتاق هاي فكر: هر مسئله و تهاجمي را به موادي براي تجديد و استمرار اتاق هاي فكر تبديل كنيد. مسائل را بگيريد و با مشكلات برخورد كنيد اما حل نهايي آن را به اتاق هاي فكر یا کانون هایی كه عضو آن هستيد موكول نماييد. بنابراين از اين طريق فشارها را به قوۀ محركه و غذاي فكري كانون هاي تفكري مبدل ساخته ايد.

20-قاعدۀ جدول واکنشی : در مقابل هر حمله يا ضربۀ دايره مذاهب به جدول واكنشي رجوع كنيد. همۀ واکنش ها و حمله های دایره مذاهب در این سه سال در جدول قرار داده شده است. همۀ روش های حمله، همۀ انواع اتهامات، همۀ شگردها و استراتژی ها و همۀ حقه ها و ترفندهایی که دایره مذاهب بر ضد اِل ياسين، استاد ایلیا یا شخصیتهای مذهبی و معنوی مختلف بکار برده است. در مقابل هر حملۀ جدید دایره مذاهب می بایست به جدول واکنشی مربوطه مراجعه کرد. برای هر کنش و حمله تعداد زیادی واکنش طراحی و تدبیر شده است که مبنی بر سبک های مبارزه (آینه ای، تبديلي، تكثيري …) است. احتمال اینکه دایره مذاهب بتواند از روش ها و حقه های جدیدی استفاده کند بعید است اما در صورت استفاده از حقه ها و حمله های جدید می بایست مشابه آن را از جدول واکنشی پیدا کرد و بر حسب همان، واکنش های لازم و ضروری را داشت.

21-اطلاع رساني كامل و فراگير: در مقابل نقطه زني، كل تصوير  را نشان بدهيد. يكي از استراتژي هاي دايره مذاهب، نقطه زني است. يك نقطه از كل تصوير را هدف قرار مي دهد و همۀ قسمتهاي بعدي، قبلي و پيراموني موضوع را حذف مي كند و اين نقطۀ تاريك شده و تحريف شده را پر رنگ و بزرگ كرده و به مخاطبان ارائه مي دهد. از يك متن، يك جمله را مي گيرد، بقيه را حذف مي كند. خلاصۀ انجيل را مي گويد «سه خدا وجود دارد». صحيونيست ها هم قرآن را اينطور خلاصه مي كنند: كتابي كه صرفاً در بارۀ جنگ و خونريزي و كشتن است…

يك راه مقابله با اين نوع تحريف، كامل گويي است. بنابراين هر نقطه اي كه آنها در بارۀ استاد ايليا و ال ياسين مطرح كنند ما روش كامل گويي را اعمال كرده و كل آن مطلب (قبل، بعد، پيرامون، شرايط و …) را در سطح گسترده و فراگير اطلاع رساني مي كنيم. در برابر هر ابهامي ما همۀ واقعيت هاي مربوط به آن ابهام را مطرح مي كنيم تا همان نقطۀ ابهام به نقطه اي پرنور و ستاره وار مبدل شود. از سوي ديگر هر کنش و حمله دایره مذاهب و هر واکنش و دفاع ما باید بصورت گسترده به همۀ رسانه هاي موثر و شبکه های خبری، رهبران و مراکز بین المللی اطلاع رسانی شود.

22-كتاب، فيلم، ضدفيلم: مجموعۀ پاسخ ها به هر يك از حمله ها و مسئله سازي هاي دشمن مي بايست در نهايت بصورت كتاب، فيلم و ضد فيلم درآمده و در بهترين زمان منتشر شود. بنابراين ما هر حمله، هر فشار و هر مسئله را به يك كتاب تبديل كرده، كتاب را علاوه بر بيان واژه اي، بصورت تصويري نيز ترسيم كرده و سپس آن را به يك فيلم كوتاه يا بلند تبديل مي كنيم. اما از آنجا كه دايره مذاهب پيوسته تلاش كرده است تا مستندات اِل ياسين را زير سوال برده و تحريف كند، بعد از ساخت فيلم، ضدفيلم (و ضد تحريف و ضد مونتاژ) آن را نيز مي سازيم و در اين ضد فيلم همۀ تدابير ممكن را براي حفاظت و جلوگيري از تحريف و مونتاژ مستند اصلي بكار مي بريم. (توضيح بيشتر در ضميمه منشور)

23-فراخوان و پيوندزني: در واكنش به هر حمله اي، آمادگان يا توانمندان بيشتري را به حركت پيوند بزنيد؛ بويژه در زمينه هاي مورد نياز. با هر فشار و حمله، افراد جديدي را براي احقاق حق و دفاع از حق، فعال كرده و وارد ميدان مي كنيم. حتي اگر نخواهيم پاسخ مستقيمي به هر حمله بدهيم، با انجام فراخواني و پيوند زني بيشتر، واكنش خود را بروز مي دهيم. گسترش و فراخواني، كاري عمومي و هميشگي است اما در فشارها بر شدت اين پيوندزني و فراخواني مي افزاييم.

توجه: بیشتر روش های منشور دفاعی ال یاسین حاصل بازنویسی کاربردی و راهبردي قسمتهایی از آموزه های مبارزه از کتاب روش های مبارزه نورانی (ایلیا سای مبارزه) اثر ایلیا «میم» معلم بزرگ تفکر و مبارزه می باشد. بعضي از اين آموزه ها به تناسب شرايط روز مورد بازنويسي و كاربردي سازي قرار گرفتند.

 

                                                                             منصورون (فرزندان ايليا «ميم»)

                                                                                                                                     حافظان (ا . م)

                                                                                                                                   حاميان (ا . م)

 

ضمیمه اول منشور دفاعی ال یاسین

 

الف) توضيح بيشتري در بارۀ دشمن شناسي

اگر عميقاً بداني كه دشمن منافق مي خواهد با تو چكار كند، اگر بفهمي كه او براي تو چه مي خواهد آنگاه اولين ضربة اساسي را به دشمن وارد كرده اي و اولين پيروزي ات را بدست آورده اي.

بدان و مراقب باش كه دشمن منافق مي خواهد تو را بترساند، روحيه تو را تضعيف كند، تو را بخرد، فريب ات دهد و به هر شكل ممكن تضعيف ات كند. دشمن مي خواهد تو را بشناسد اما تو او را نشناسي، تو را خواب كند و در بي خبري ات تو را از درون يا از نقاط حساس مورد هجوم قرار دهد و نابود كند. او مي خواهد تو را به دنبال خودش بكشد، خسته و فرسوده ات كند. نا به هنگام تحريك ات كند يا تو را به فرار وا دارد. كاملاً مراقب اش باش او مي خواهد قواي تو را متفرق كند چون مي داند كه قدرت تو در يكپارچگي تو است. سعي دارد اعتقادات و اهداف تو را تغيير دهد يا در آنها شك و ترديد و تزلزل وارد كند. او از تفكر و برنامه ريزي و هوشمندي تو وحشت دارد پس تلاش مي كند تا اين امكان را از تو سلب كند. از روابط وسيع و مؤثر تو بيمناك است بنابراين مي كوشد كه آن را محدود سازد. او سعي دارد تا از نقاط ضعف تو، در جهت پيروزي و اقتدار خود، حداكثر استفاده را بكند. منتظر است تا حساس ترين و كاراترين ضربه را به تو وارد كند. قصد دارد در تو نفوذ كند و نقشه ها و افكار تو را بخواند. براي تخريب روحيه  تو و ضربه زدن به شخصيت تو به هر كاري كه براي اش ممكن است دست مي زند و همه حقه هاي تبليغاتي را بكار مي گيرد اما تو فراموش نكن كه دشمن منافق تو، لااقل بعنوان دشمن تو، دروغگو ترين، حقه باز ترين و بي اعتمادترين هاست…

  [از کتاب روش های مبارزه نورانی (ایلیا سای مبارزه) اثر ایلیا «میم» معلم بزرگ تفکر و مبارزه]

 

ب) توضیح بیشتری در بارۀ کاربرد سبک تبدیل در مبارزه با دشمنان.

… با حمله ها و فشارها بطور دقيق تر چكار بايد بكنيم؟

1-     حمله ها را تبديل به محصولات ماندگار و هميشگي كنيم. آنها را به مواد اوليه براي مقاله نويسي، كتاب، فيلم و ضدفيلم تبديل كنيم. هم شخصاً مي توانيم بنويسيم و فيلم بسازيم و هم مي توانيم در پروژه هاي مشترك و بزرگي كه در واكنش به هر حمله تعريف مي شود، حضور موثر داشته باشيم و هم هر دو امكان را.

2-     حمله ها را به رهبران جهان ومراكز مسئول و موثر جهاني منعكس كنيد. اين كار هم بصورت شخصي قابل اجراست و هم با حضور در پروژه هاي مربوطه. هر مطلب روزنامه، سايت، راديو، تلويزيون، سخنراني در محافل مختلف يا ديگر برنامه هايي كه بر ضد استاد و ال ياسين است را لازم است به همۀ رهبران جهان اسلام، رهبران كشورهاي بزرگ، نمايندگان پارلمان هاي كشورهاي پيشرفته بويژه اروپا، آمريكا، روسيه و كانادا، به رهبران جريانهاي مذهبي و حقوق بشر در سراسر جهان و ديگر افراد و نهادهاي بين المللي منعكس كنيد. اصل فايل (صوتي، تصويري يا word ) را به دفاتر مراكز مسئول بين المللي و رهبران جهان ارسال كنيد و از آنها راهنمايي و حمايت و پشتيباني بخواهيد. طي سه سال گذشته ما اين كار را بارها انجام داده ايم و نتايج فوق العاده اي از آن گرفته ايم. حتماًَ آدرس هاي دقيق، زمان و مكان و ديگر مشخصات مستند مربوط به فايل ها را هم ارسال نماييد همراه با قطعاتي از فيلم ال ياسين. پيام حمايت خواهي و دادخواهي خود را ابتدا در يك عبارت (كمتر از يك جمله) و سپس در دوسه جمله توجه برانگيز و خيره كننده خلاصه كنيد. درخواست حمايت و پشتيباني را بعد از تاريخچۀ كوتاهي از معرفي عموم (نه خاص) استاد و ال ياسين مطرح كنيد. از منزل تماس نگيريد بلكه از كافي نت يا محل هاي ديگري كه به سادگي قابل رديابي نيست. خود را بجاي آن افراد و مراكز مسئول بگذاريد و ببينيد كه در مواجهه با حمايت خواهي و دادخواهي شما با چه سوالات و ابهاماتي مواجه مي شوند. پيشاپيش و بصورت بسيار خلاصه به اين سوالات و ابهامات پاسخ دهيد. طي سه سال گذشته همۀ حمله ها و فشارهاي دايره مذاهب بصورت مستند و با آدرس ها و مصداق هاي مربوطه به مراكز مسئول، رهبران جهان و شخصيتهاي بين المللي منعكس شده است بنابراين تكرار انعكاس مستندات حمله هاي گذشتۀ دايره مذاهب، الزامي نيست. پک ارسال شده به رهبران جهان و شخصیتها و مراکز بین المللی در دو عدد DVD تنظیم شده است. این پک یک الگوی کامل و هماهنگ از چگونگی انعکاس مطالب به رهبران جهان است بنابراین می توانید کاملاً و بطور دقیق بر اساس این پک عمل کنید. آدرس 825 مرکز، شخصیت بین المللی و رهبران سیاسی و مذهبی و معنوی در فایل آدرس های مهم ذکر شده است. این آدرس ها مخاطبان اولیه و مهم انعکاس حملات و فشارهای دایره مذاهب است.

3-     حمله ها و فشارها را به فرصتي براي يادگيري عملي روش هاي مبارزه و تمرين مبارزانديشي مبدل كنيد. طراحي فرمول هاي مبارزه را مي توانيد از اين طريق ياد بگيريد. با هر حمله اي، طراحي فرمولهاي دفاعي و واكنشي را تمرين كنيد. برنامه ريزي را تمرين كنيد و چه بهتر كه فرمول ها و يافته هاي خود را به اتاق هاي فكر انتقال دهيد. همچنين مي توانيد كانون قرآن خود را با توجه به اين مصالح و مواد اوليه (حمله ها، فشارها، تهاجم تبليغاتي) به يك اتاق فكر (كوچك و در حال شكل گيري) مبدل نماييد.

–        …

 همچنين در كتاب 720 پروژۀ راهبردي (پروژه هاي 720 گانه) در بارۀ كاربرد سبك تبديل اين توضيح به چشم مي خورد:

قاعدۀ تبدیل: هر حمله، هر کنش، هر مشکل، هر تهمت و اتهام و هر گونه فشار و مشکل سازی دایره مذاهب می بایست مبدل به واکنش های راهبردی و خلاق شود. ما باید نیزه های دایره مذاهب را به موشک های عظیم فرهنگی مبدل کنیم و به سمت بزرگان و رهبران و مقدسان دروغین آنها نشانه برویم همانطور که ماه قبل که روزنامۀ جمهوری اسلامی به استاد حمله کرد، آن حمله تبدیل به دهها واکنش بزرگ و راهبردی شد و نوع جدیدی از صنعت فیلم سازی و فیلم های واکنشی را به فهرست های کاری ما اضافه کرد.

ج ) توضيح بيشتري در بارۀ قاعدۀ تكثير مدرسان و مديران از كتاب 720 پروژۀ راهبردي [پروژه هاي720 گانه]

هر مدرس و مدیري باید در 12 تا 120 نفر تکثیر شود. مطابق قاعدۀ 7 مرحله ای تکثیر که در دفترچه راهبرد حم وجود دارد هر مدیر و هر کدام از حلقه های ایلیا می بایست همۀ چیزهایی را که می دانند بعلاوۀ همۀ روشها، بینش ها و اصول و قواعد را به 12 تا 120 نفر آموزش بدهد. اگر در سالهای گذشته استاد ایلیا تکلیف تکثیر را مقرر نمی کرد امروز که ایشان در شکنجه گاه دایره مذاهب  است و در انفرادی بسر می برد کل فعالیت ها و کل روند و حرکت دچار فروپاشی و اضمحلال می شد اما به لطف خداوند در این دوازده ماهی که استاد در انفرادی است همه چیز برکت پیدا کرد. همه چیز یا بیشتر چیزها دچار ازدیاد و فراوانی شده است. علیرغم همۀ مشکلات و نارسایی ها و گاهی ریزش ها ما اگر سال 86 یک رودخانه بوده ایم امروز و بعد از برخوردها، به چند رودخانۀ بزرگ تبدیل شده ایم. اگر یک کوه بودیم امروز به سلسله جبال مبدل شده ایم. اگر سال 86 که برخوردها را شروع کردند ما یک فیلم ساز داشتیم امروز دهها نفر آموزش های عملی فیلم سازی دیده اند و ما علاوه بر این دهها فیلم ساز، صدها فیلم و ضدفیلم داریم. امروز با هزاران وبلاگ دهها سایت داریم كه هر زمان تصميم به فعال شدن آنها باشد، آنها را فعال مي كنيم. تعداد قابل توجهی پایگاه در خارج از کشور داریم. صدها دوست واقعی در دولتهای مختلف داریم. دوستان ما که فقط آشپزی و رانندگی بلد بودند امروز با انواع شیوه های امنیتی، روش های دفاع روانی، روش های مبارزه و انواع آموزه ها آشنایی نسبی دارند. ما امروز بزرگترین زرادخانۀ فرهنگی را داریم که اگر به این تصمیم برسیم که وقتش است در زمان کوتاهی می توانیم دایره مذاهب و ایدئولوژی شیطانی و فرهنگ طالبانی او را نابود کنیم.

د ) [از كتاب 720 پروژۀ راهبردي؛ پروژه هاي720 گانه]توضيح بيشتر در بارۀ فیلم بجای موشک: در چنین شرایطی که معلم ما برای دوازدهمین ماه در انفرادی و تحت شکنجه های دایرۀ مذاهب قرار دارد کاملاً ضروری است که از مجموعۀ فیلم ها و ضدفیلم ها (ضدتحریف ها و ضدمونتاژ ها)ی ساخته شده، در سطوح محدود یا گسترده استفاده کنیم. امروز ما بیش از 340 فیلم و ضدفیلم در حمایت و دفاع از حقانیت استاد ایلیا و تعالیم او و در محکومیت و شناساندن ماهيت شيطاني دایره مذاهب ساخته شده است که باید با برنامه ریزی دقیق و برای مخاطبان مشخص از آنها استفاده کنیم و هر گاه دایرۀ مذاهب متوسل به فیلم سازی عمومی شد ما هم از استراتژی عمومی سازی فیلم ها استفاده کنیم.

منصورون -فرزندان ايليا ميم

        

حافظان (ا . م)

حافظان (ا . م)

لینک های مرتبط: سایت حامیان استاد ایلیا رام الله,وبلاگ آمین,وبلاگ ضد فرقه رام الله,وبلاگ آنتی فرقه,وبلاگ زندگی,سایت دیده بان,وبلاگ اسرار ماوراء,وبلاگ دنیا نور,وبلاگ اسرار ماوراء – 2,سایت بامداد خبر,خبر دستگیری,سایت دیده بان ادیان,وبلاگ الگوی هستی,وبلاگ الگوی هستی – 2,سایت هواداران استاد ایلیا رام الله,وبلاگ عصر دانایی,وبلاگ انعکاس

کلیدواژه های(h): الیاس رام الله ,فتاحی , ال یاسین , استاد ایلیا, ایلیا میم رام الله, الیا رام الله, رامالله, رام اللهیان, رام اله, ایلیا رام اله, راما الله, ایلیا م رامالله, ایلیا م رام الله, آل یاسین, اِلیاسین , ایلیا میم , ایلیا میم رام الله , ایلیا میم رام اله , ایلیا رام الله , استاد ایلیا , استاد ایلیا میم رام الله , رام الله , رامالله , پیمان فتاحی , جمعیت ال یاسین, ایلیا م رامالله, ایلیا, اطلاعاتی در مورد پیمان فتاحی, اطلاعاتی در مورد ایلیا رام الله, پیمان فتاحی کیست, ایلیا رام الله کیست, بیوگرافی و زندگینامه پیمان فتاحی, بیوگرافی و زندگی نامه ایلیا میم رام الله, معلمین بزرگ ایلیا رام الله, معلمین معنوی ایلیا رام الله, معلمین معنوی و باطنی ایلیا رام الله, معلمین معنوی و باطنی پیمان فتاحی, بزرگترین تئوریسین و معلم تفکر ایلیا رام الله, متفکر بزرگ ایلیا رام الله – پیمان فتاحی, رکورددار شکنجه و زندان پیمان فتاحی, شکنجه شدگان پیمان فتاحی, شکنجه شدگان زندان اوین پیمان فتاحی, زندان اوین انفرادی پیمان فتاحی

Categories: Uncategorized | Tags: , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , ,